دیگر شده ام دچار وسواس بیا
بد جور به عصر جمعه حساس بیا
گفتی به عموی خود ارادت داری
این بار قسم به دست عباس بیا
مولای من ! آغاز امامتتان بر شما مبارک
از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام
گل کرد خار خار شب بی قراری ام
تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو
دیدم هزار چشم در آیینه کاری ام
گر من به شوق دیدنت از خویش می روم
از خویش می روم که تو با خود بیاری ام
بود و نبود من همه از دست رفته است
باری مگر تو دست بر آری به یاری ام
کاری به کار غیر ندارم که عاقبت
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاری ام
تا ساحل نگاه تو چون موج بی قرار
با رود رو به سوی تو دارم که جاری ام
با ناخنم به سنگ نوشتم : بیا , بیا
زان پیشتر که پاک شود یادگاری ام
قیصر امین پور
روزی هزار بار دلت را شکسته ام
بیخود به انتظار وصالت نشسته ام
هربار این تویی که رسیدی و در زدی
هر بار این منم که در خانه بسته ام
هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی
در عهد هم دلت را شکسته ام...
الا ای صاحب قلبم کجایی؟
محرم شد نمی خواهی بیایی؟
خوشا آن شور و حال و اشک و آهت
خوشا آن ناله های نینوایی
خوشا بر حال تو هروقت که خواهی
کنار تربت آن سر جدایی
سلاح حضرت مهدی
در هنگام ظهور و قیام حضرت مهدی علیه السلام ، تمام قدرت ها مقهور و مغلوب قدرت بی پایان حضرت مهدی علیه السلام شده، بسان علف های هرز از روی زمین برداشته می شوند تا زمینه رشد و کمال انسان ها، به صورت کامل فراهم آید و زمین پر از عدل و داد گردد. اما سؤال این است که نحوه این پیروزی به چه صورت است و اساساً حضرت مهدی علیه السلام با چه ابزاری در این قیام بر آن قدرت ها فائق خواهد آمد؟ در روایات کمتر سخن روشنی در این باره به چشم می خورد و تنها سلاح مورد اشاره در کلام معصومین علیهم السلام برای آن حضرت هنگام قیام، «سیف» (شمشیر) ذکر شده است. حال آیا این شمشیر حمل بر معنای حقیقی می شود یا معنای کنایی؛ خود باعث پدید آمدن اقوال متعددی شده است. برخی می گویند: اگرچه حضرت با شمشیر قیام می کند؛ ولی خداوند در آن شمشیر قدرت و اعجازی نهفته که تمامی سلاح های موجود را مقهور نیروی خود می سازد.دسته دیگر می گویند: خداوند در عصر ظهور تمامی تسلیحات پیشرفته را از کار انداخته، مردم به ناگزیر در جنگ از همان سلاح های ابتدایی (یعنی شمشیر و مانند آن) استفاده می کنند و بنابراین حضرت مهدی علیه السلام با همان شمشیر می جنگد. برخی معتقدند به رغم آنکه تمامی تسلیحات در اختیار حضرت قرار می گیرد ولی از آنجایی که استفاده از آنها به ناگزیر ظالمانه نیز خواهد بود حضرت تنها از سلاح شمشیر بهره خواهد برد. برخی دیگر گفته اند: به سبب جنگ های خونین فراوانی که در آستانه ظهور به وقوع می پیوندد، تمامی سلاح های پیشرفته از بین خواهد رفت و از آن پس در جنگ تنها از ابزارهای ساده استفاده می شود.
دارد دوباره میوه ی ما کال می شود
پرواز ما بدون پر و بال می شود
در آسمان و در شب شعر خدا هنوز
قافیه های چشم تو دنبال می شود
ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای ؟!
ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای؟!
تا ملائک همگی دور علی چرخیدند
حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند
حاجیانی که همگی منتظر حق بودند
در بر احمد مختار علی را دیدند
با نفس های علی باز خدا ساخت بهشت
چون که از برکت حیدر همه را بخشیدند
مثل نقلی روی دستان پر از لطف نسیم
اختران را طرف عرش خدا پاشیدند
تا که دستان علی را به هوا بُرد نبی
دست او را همه ی آینه ها بوسیدند
آسمان ها همگی خم شده و مثل زمین
روی خود را به کف پای علی ساییدند
زائرانی که ز اخلاص به او رو کردند
کوثر از دست خود فاطمه می نوشیدند
یا علی بود که از عرش خدا می بارید
نور مولا به سر ثانیه ها می بارید
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
می کنیم صبر تا وعده قیامت تو
می کنیم صبر بر داغ بی نهایت تو
ای از تبار آینه و آفتاب و عشق
می کنیم صبر تا مژده زیارت تو
شنبه شوق دیدارت شدید میشود انگار
یکشنبه ندیدنت مدتی مدید میشود انگار
دوشنبه ها دلم دربه در ترین شاید
سه شنبه صبر من ناپدید میشود انگار
چهارشنبه که شد چاره نداشت بیچاره
دلم ز غصه به رنگ حدید میشود انگار
پنج شنبه ها پریشان ترم بی تو
از غم نبودنت که شدید میشود انگار
مگو ز جمعه و غروب غمگینش
که موی سیاه به راه تو سپید میشود انگار
مهدی ابراهیم خانی
.: Weblog Themes By Pichak :.