سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 89/6/15 | 7:14 صبح | نویسنده : منتظرمهدی018(غریبه‌ی‌آشنا)

ماه غریبستان

تو را کدام جذبه بی‏بدیل به سوی خود کشید که چنین عاشقانه نگاه رنجورت را برکشیدی از خاک؟ نگاهت در افسون وصف ناکردنی کدام زیبایی مطلق فرو رفت که زلال اشک‏های اشتیاقت را در واپسین لحظات، بر دیده جاری کرد؟ دهانت طعم شیرین کدام حس ناسروده را چشید که چنین شیفته و از خود بی‏خود شده، فریاد برآوردی «فزت و رب الکعبه»؟

ای ماه غریبستان کوفه! کودکان را ببین که کاسه‏های شیر در دست، سر در گریبان یتیمی فرو برده‏اند و ناباورانه خسوف ماه تمامت را می‏نگرند. گرسنگان را ببین که چگونه سر بر خرابه‏های بی‏کسی نهاده و های‏های می‏گریند. صدای مویه زنان بی‏سرپرست کوفه را بشنو که چگونه در سوگ غریبه نان‏آور شب‏های گرسنگی‏شان مرثیه‏خوان شده‏اند. ای تجسم عدالت و ایمان! چشم از تاریکی‏های این دنیا فرو بسته، رو به سمت کدام وسعت بی‏انتها می‏تازی؟ دل از چاه و نخلستان‏های غربت کنده، به اشتیاق آغوش کدام پنجره روشن پرواز می‏کنی؟ نعلین هزارپینه از پای فکنده، پا در رکاب کدام توسن تیزپرواز به سمت ابدیت می‏شتابی؟
چاه، با آن همه درد که در سینه‏اش نهفتی، با آن همه راز که تو در گوشش گفتی، چگونه پس از تو تاب آورد؟ نخلستان‏ها چگونه سایه بلندت را که آن گونه غریبانه بر سر چاه خم می‏شد، به فراموشی سپارد؟ پس از تو، اشک‏های معصومانه یتیمان کوفه را نوازش کدام دست مهربان التیام می‏بخشد؟
پس از تو، گرد و غبار یتیمی را چه کسی از سر و روی فرزندان زهرا پاک خواهد کرد؟ پس از تو، کیست که روح عدل و داد را در کالبد بی‏جان امت بدمد؟ کیست که تیرهای فتنه و نفاق را از چشم‏های حادثه بیرون آورد؟ کیست که تیغ ذوالفقارش، خواب از سر عمروعاص‏ها و معاویه‏ها برباید؟ ای ابرمرد تاریخ! هنوز طنین خطبه‏هایت در کوچه پس کوچه‏های کوفه طنین‏انداز است. هنوز گل زخم‏هایت بر تن رنجور زمان نقش بسته است. هنوز فریاد حق‏طلبی‏ات، در دامنه‏های هزاره‏ها می‏پیچد و چون موسیقی غم‏آلودی، مظلومیت تو را فریاد می‏زند

 




تاریخ : دوشنبه 89/6/8 | 9:43 عصر | نویسنده : منتظر مهدی007(طلوع)

 

 

باور نمی کنم که شمشیری پرکینه، اقیانوسی را توان شکافتن داشته باشد. باور نمی کنم که ضربتی نفاق آمیز، خورشید را از نورانیت اندارد. و امشب سرخ ترین پرواز نماز، از رواق خون گرفته محراب بندگی است. شب جان سوزترین ناله های نخلستان!




تاریخ : دوشنبه 89/6/8 | 7:6 عصر | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

شهادت در پی توست

 امام علی‏علیه السلام: چون خدای سبحان این آیه را نازل کرد:

«الم - أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ؛ [1] 

الم - آیا مردم پنداشتند همین که گفتند ایمان آوردیم، رها می‏شوند

 وآزمایش نمی‏شوند؟»، دانستم که تا پیامبر خدا میان ماست، فتنه

 و آزمونی بر ما نازل نمی‏شود.

 گفتم:ای پیامبرخدا!این فتنه‏ای که خداوندْتو راازآن آگاهانیده چیست؟

 فرمود: «ای علی! امّت من پس از من امتحان می‏شوند».

 گفتم:ای پیامبر خدا!مگر روز اُحد که برخی از مسلمانان به شهادت

رسیدند و شهادت نصیب من نشد و این بر من دشوار بود، به من

 نفرمودی که: مژده باد بر تو، که شهادت از پی توست»؟

 به من فرمود:«آری،چنین است،و آن گاه صبرتو چگونه خواهد بود؟».

 گفتم: ای پیامبر خدا! این از جاهای صبر نیست، بلکه از موارد مژده

و سپاس است. [2] .

 اُسد الغابة - به نقل از ابن عبّاس -: علی‏علیه السلام به پیامبرصلی

الله علیه وآله گفت: روز اُحد که شهادت من به تأخیر افتاد و شهیدان

به شهادت رسیدند، به من فرمودی که: «شهادت از پی توست، پس

آن گاه که این از خون آن (اشاره به سر و محاسن خویش) رنگین شود،

 شکیبایی‏ات چگونه خواهد بود؟».

 علی‏علیه السلام گفت: ای پیامبر خدا! اگر آنچه را که برایم فرمودی،

محقَّق شود، این از موارد صبر نیست، بلکه از موارد بشارت و کرامت

 است. [3] .

  امام علی‏علیه السلام: روزی پیامبر خدا [ در آستانه ماه رمضان]

 برای ما خطبه خواند... سپس گریست. گفتم: ای پیامبر خدا! چه

 چیزی تو را می‏گریانَد؟

 فرمود: «ای علی! برای آن می‏گریم که در این ماه، حرمت تو را

می‏شکنند. گویا می‏بینم که تو در حال نماز خواندن برای پروردگار

 خویشی که شقی‏ترینِ اوّلین و آخرین، همزاد پی کننده ناقه قوم

ثمود، بر می‏خیزد و بر فرق سرت ضربتی می‏زند که مَحاسن تو با

آن رنگین می‏گردد».

 گفتم: ای پیامبر خدا! آیا این حادثه، در حالت سلامتِ دین من است؟

 فرمود: «در سلامتِ دین توست».

 سپس فرمود: «ای علی! هرکس تو را بکشد، مرا کشته است.

هر کس تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. هر که تو را

 دشنام دهد، مرا دشنام داده است؛ چرا که تو همچون جان من برای

 منی. روح تو از روح من و سرشت تو از سرشت من است. خداوند

 متعالْ من و تو را آفرید، و من و تو را برگزید؛ مرا برای نبوّت برگزید

و تورابرای امامت.هرکس امامت تو راانکارکند،نبوّت مراانکارکرده است.

 ای علی! تو وصیّ من، پدر فرزندان من، همسر دختر من و جانشین

من بر امّت منی، در حیاتم و پس از مرگم. فرمان تو فرمان من است و

 نهی تو نهی من. به خدایی که مرا به نبوّت برانگیخت و مرا بهترینِ

 آفریده‏ها قرار داد، سوگند می‏خورم که تو حجّت خدا بر آفریدگان و

امین او بر رازش و جانشین او بر بندگان اویی». [4] .

*******

پاورقی:1- عنکبوت،آیه1و2----2- نهج البلاغه،خطبه156،نهج السعاده،ج1،ص381

3- اسدالغابه،ج4،ص110---4- الامالی صدوق،ص84-86




تاریخ : یکشنبه 89/6/7 | 10:54 صبح | نویسنده : منتظر مهدی(مسافر)

در سورة مائده آیة 71 اینچنین آمده است:

وَ حَسِبوا أَلّا تَکونَ فِتنهٌ فَعَموا و صَمّوا ثمَّ تابَ اللّهُ عَلَیهِم ثمَّ عَموا و صَمّوا کثیراً کَثیرٌ مِّنهُمْ وَ اللّهُ بَصیرٌ بما یَعمَلون(71)

و گمان کردند مجازاتی در کار نخواهد بود لذا (از دیدن حقایق و شنیدن سخنان حق) نابینا و کر شدند سپس (بیدار گشتند و) خداوند توبة آنان را پذیرفت دگر بار (به خواب غفلت فرو رفتند و) بسیاری از آنها کور و کر شدند و خداوند به آنچه انجام می‌دهند داناست(71)

 

امام صادق(ع) درباره‌ی « وَ حَسِبوا أَلّا تَکونَ فِتنهٌ » فرمود:

مقصود زمانی است که پیامبر(ص) در بین آنان نبود، « فَعَموا و صَمّوا » زمانی است که پیامبر(ص) از دنیا رفت، « ثمَّ تابَ اللّهُ » زمانی است که امیرالمؤمنین(ع) به خلافت رسید و « ثمَّ عَموا و صَمّوا » تا روز قیامت است.

 




تاریخ : یکشنبه 89/6/7 | 3:28 صبح | نویسنده : منتظرمهدی018(غریبه‌ی‌آشنا)

 

کوفه امشب التهاب محشر است


کوفه امشب کربلایی دیگر است

جبرئیل آوای غم سر داده است

 

در فلک شوری دگر افتاده است
 
تیر غصه بر دل زارم نشست

تیغ دشمن فرق مولایم شکست

قلب مجنون سوی صحرا می رود

حیدر-ع امشب سوی زهرا میرود

 




تاریخ : یکشنبه 89/6/7 | 3:24 صبح | نویسنده : منتظرمهدی018(غریبه‌ی‌آشنا)

صدای اذان می‏آید، در غروب غم ‏انگیز کوچه پس کوچه‏های کوفه، شبنم‏های مظلوم نگاهت چقدر مقدس است!
صدای اذان می‏آید و کسی تو را می‏خواند؛ بی‏آنکه بدانی در خون نخل‏ها روییده‏ای، ای سبزترین اندیشه و ای سرودنی‏ترین غزل خداوند! صدای اذان می‏آید و کسی تو را می‏خواند. چقدر غریبه‏ای، ای آشناترین پرواز!
صدای اذان که می‏آمد، تو در طراوت گلبانگش موج می‏زدی و نخل‏ها چه عاشقانه تو را از آسمان می‏طلبیدند و صدایی مقدس که در نوری محض تنها تو را می‏خواند و سجاده غرق در تسبیح «ما فی السماوات» تنها به یاد تو آغوشی سرخ می‏گشود تا حق دوستی را ادا کرده باشد.
شب غریبی است، شب ضربت خوردنت و بیگانه نیستم با تو. امروز را شریک غم فاطمه و پدر فاطمه‏ام. شب غریبی است، شب ستودنی پروازت، «انا انزلناه فی لیله القدر» که می‏خوانیم، اشک بی‏کسی، نگاهمان را می‏پوشاند.
امشب، شب بزرگی است، نوزدهمین شب میهمانی خداوند است؛ آری! شب نوزدهم ماه ضیافت و نور که تو به آسمان دعوت می‏شوی و در خلوتی سراسر نیایش، ناگهان صدای زوزه گرگی، نجابت رکوع و سجودت را به هم پیوند می‏زند تا فرشتگان به لعن و نفرینش برخیزند و خبرش دهند از عذابی سخت که تنها به نام او یعنی ابن ملجم ثبت شده است.

 




تاریخ : یکشنبه 89/6/7 | 3:23 صبح | نویسنده : منتظرمهدی018(غریبه‌ی‌آشنا)

علی نادره‌ی گیتی
هم صحبت جانان شو و از غیر گریزان
تا قدر تو افزون شود و مشکلت آسان
ای بی خبر از حال دل خسته ی درویش
امید مدار از کرم و رحمت یزدان
از خویش برون آی و فرا راه علی شو
آن کوکب فرخنده فر عالم امکان
آن راهبر دین خدا مظهر حکمت
آن حامی مظلوم و نگهدار یتیمان
شو، پیروی از شیر خدا کن که در این ره
جز حق و حقیقت نتوان یافت به قرآن
او بنده ی حق بود و بِهین بنده‌ی حق جو
او حامی حق بود و ز بیداد گریزان
جز طاعت محض از خط فرمان الهی
ناکرد و نه پیچید سر از طاعت و فرمان
سرفصل بلاغت همه شیوا سخنانش
در علم و عمل معنی دیباچه انسان
گاه از قلم علم زده نقش معانی
گه با سخن نغز شده شارح فرقان
گه تیغ برآهیخته در پهنه‌ی پیکار
آماده‌ی جانبازی و جان برخی جانان
علمش نه بدان حد که توان گفت به تقریر
زهدش بَر از آن پایه که گویند بدانسان
خود کیست که جز حقّ و حقیقت نشناسد
او هست علی، هست ولی، سرور شجعان
در علم علی ذات خدا کرده تجلی
بنیان کَن کُفر آمد و سازنده‌ی ایمان
وی کاشف اسرار ولایت شد و توحید
او بانی بنیاد کرامت شد و احسان
عقل اُمم از دانش او عاجز و مبهوت
فکر بشر از منطق او واله و حیران
هنگام عبات به خدا محو خدا بود
در صبح شهادت سر و جان داد به قربان
من کیستم ای شاه ولایت که نگارم
اوصاف ترا با سخن نغز به دیوان
من ذرّه‌ی ناچیزم و مجذوب تو خورشید
من بنده‌ی درگاه و تویی سایه‌ی سبحان
ای شاه ولایت علی عالی اعلی
تا هست جهان نام تو زنده‌ست به دوران
ای نادره‌ی فضل و کمال و ادب و جود
بالله که ندارد کَرَم ذات تو پایان
«کمال زین الدین»




تاریخ : جمعه 89/6/5 | 7:44 عصر | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

امام رحمت حتی برای دشمن‏


 پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مظهر رحمت و

 شفقت بوده تا جایی که قرآن کریم ایشان را رحمتی از جانب خداوند

متعال برای جمیع عالمیان معرفی می‏کند:

«وَ ما اَرْسَلْناکَ اِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ». [1] .

امیرمؤمنان حضرت علی علیه‏السلام نیز همین حالت را داشتند و برای

 همگان رحمت بودند تا جایی که ایشان را پدر یتیمان لقب داده‏اند.

در متون تاریخی آمده است که، وقتی امیرمؤمنان علی علیه‏السلام بر

 اثر ضربت زهرآگین ابن‏ملجم بستری شدند، طبیبان معالج برای امام

 شیرگاوتجویزکردند،هنگامی که این خبربه کودکان یتیم وبی‏سرپرست

کوفه رسید، ساعتی نگذشت که دهها مرد و زن و گروهی از کودکان

 بی‏سرپرست هر کدام با ظرف شیری مقابل خانه‏ی امام تجمّع کردند تا

شاید با شیری که آورده‏اند برای حامی یتیمان و پدر مهربانشان بهبودی

 حاصل شود، حضرت نیز در حد لازم تناول می‏فرمودند و بقیه‏ی آن را

 برای ابن‏ملجم (قاتل خود) می‏فرستادند.

*******

پاورقی:1- سوره انبیاء،آیه107






  • فود تک
  • توماس
  • زیبا مد
  • آسمان