سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 88/12/27 | 10:1 عصر | نویسنده : منتظر مهدی014(صدری)

 1. خواندن‏امام زمان ،علیه‏السلام، با تعبیرزیباو گرانسنگ «شریک‏القرآن‏» برگرفته‏از سخنان ائمه معصومین، علیهم‏السلام، است. این تعبیر در چند زیارت معتبر خطاب به امام حسین و حضرت مهدى ،علیهماالسلام، وارد گردیده است:

«السلام علیک یا امین‏الرحمان، السلام علیک یا شریک‏القرآن‏» (1)

«السلام علیک یا صاحب‏الزمان، السلام علیک یا خلیفة الرحمان، السلام علیک یا شریک القرآن، السلام علیک یا قاطع البرهان‏» (2)



ازطرفى چون تعبیر «شرکاءالقرآن‏» در زیارت مجموعه ائمه معصومین ، علیهم‏السلام، مورد استفاده قرار گرفته، یقینا مفرد آن «شریک‏القرآن‏» در مورد شخصیت ممتاز این سلسله، یعنى حضرت مهدى ،علیه‏السلام، صادق خواهد بود:

«السلام علیک ائمة‏المؤمنین ... و عباد الرحمان‏و شرکاءالفرقان و منهج‏الایمان‏» (3)

«السلام‏علیک ائمة المؤمنین و سادة المتقین ... و شرکاءالقرآن‏» (4)

2. علاوه براین، اگر «شریک‏القرآن‏» بودن به معناى «همپا و همراه بودن با قرآن‏» باشد، کلام جاودانه پیامبر ،صلى‏الله علیه وآله، بر آن دلالت دارد که فرمود:

«انى تارک فیکم‏الثقلین کتاب‏الله و عترتى ما ان تمسکتم بهما لن تظلوا ابدا» (5)

«من کتاب خدا و خاندان خودم را به عنوان دو ودیعت گرانبها در بین شما باقى مى‏گذارم، تا زمانى که به آن دو چنگ‏زده باشید، هرگز گمراه نخواهید شد.»

اگر عترت و خاندان معصوم پیامبر ، صلى‏الله‏علیه‏وآله، قرین قرآن و همراه و همپاى آن شمرده شده‏اند، به یقین در روزگار ما این عنوان در وجود شریف تنها باقیمانده آنان امام زمان ،علیه‏السلام، تجلى مى‏یابد.

تنها اوست که در این دوران همیشه با قرآن و در کنار قرآن بوده و خواهد بود. اگر قرار باشد امت اسلام به حفظ امانتهاى پیامبر بزرگوار خویش پایبند باشند باید در ضمن تمسک به قرآن، همواره به ولاى شریک القرآن، حضرت مهدى ، علیه‏السلام، نیز متمسک باشند.

3. اگر «شریک‏القرآن‏» بودن امام ، علیه‏السلام،درتلازم‏با«شریک‏الامام‏» بودن قرآن قرار گیرد و مشارکت هر دو را در ابعاد مختلفه اعجاز و هدایت‏برساند، باز هم همان سخن پیشین پیامبر ،صلى‏الله علیه وآله، بر آن دلالت دارد که فرمود:

«تا زمانى که به هر دو ودیعت چنگ زده باشید، هرگز گمراه نخواهید شد.»

تمسک به قرآن در کنار تمسک به امام زمان ،علیه‏السلام، است که اثربخش و حیات‏آفرین است، چنانکه تمسک به امام زمان ،علیه‏السلام، درکنار تمسک به قرآن است که از ضلالت و سرگشتگى باز مى‏دارد.

قرآن و امام ،علیه‏السلام، اگر هر دو با هم در زندگى فرد یا ساختار جامعه‏اى مورد توجه و اقتدا قرار گرفتند، هدایت آن فرد یا جامعه تضمین شده خواهد بود، چنانکه امام و قرآن اگر هر دو با هم مورد بى‏توجهى‏و غفلت واقع شدند، ضلالت و سقوط آن‏فرد وجامعه قطعى خواهد بود.

حال اگر امام بدون قرآن، یا قرآن بدون امام ،علیه‏السلام، در حیات فرد یا جامعه‏اى مطرح گردید، نقش هدایتى هر دو عقیم خواهد ماند و دیگر رشد و حرکت و پویایى را به ارمغان نخواهند آورد.

مثال چنین شراکتى را در مشارکت آب و آفتاب براى رشد گیاه مى‏توان جست، گیاه با بهره‏گیرى از آب و آفتاب است که رشد مى‏کند و به برگ و بار مى‏نشیند. اگر آب بدون آفتاب به گیاه برسد، قدرى قد مى‏کشد اما بزودى به زردى مى‏گراید و پژمرده و پلاسیده از رشد طبیعى خود باز مى‏ماند، چنانکه اگر آفتاب بدون آب نصیب گیاهى شود، بزودى همه بافتهایش خواهد سوخت و جز ساقه و شاخه‏هایى خشک از آن باقى نخواهد ماند.

با توجه به همین مشارکت طرفینى بین «قرآن و امام‏» است که مى‏توان گفت در منطق پیامبر ،صلى‏الله علیه وآله، که منطبق بر وحى است - قرآنى که شریک امام معصوم نباشد، قرائت مى‏شود، قرآن هست، اما «معجزه جاودانه اسلام‏» نیست. کتاب هست، نسخه وحى الهى هست، اما «کتاب هدایت‏» و «یگانه قانون سعادت‏» نیست و نیز امامى که شریک قرآن نباشد، امامت مى‏کند، اما «امام معصوم‏» نیست.

راهنما و پیشوا هست، امام «خورشید هدایت‏» و «یگانه پیشواى راه نجات‏» نیست. در همین راستاست که پیامبر ،صلى‏الله علیه وآله، مى‏فرماید:

«على مع‏القرآن و القرآن مع على‏» (6)

«على ،علیه‏السلام، با قرآن است و قرآن با على ،علیه‏السلام‏»و اگر بپذیریم که على ،علیه‏السلام، و حضرت مهدى ، علیه‏السلام، به عنوان آغازگر و پایان‏بخش سلسله وصایت و امامت هر دو یک نورند و دو جلوه یک حقیقت ناب به شمار مى‏آیند، مى‏توان سخن پیامبر ،صلى‏الله علیه وآله، را عمومیت داد و گفت:

«مهدى ،علیه‏السلام،با قرآن است و قرآن با مهدى ،علیه‏السلام‏»

که این بیانى دیگر از همان تعبیر شریف و شگفت «شریک‏القرآن‏» بودن امان زمان ،علیه‏السلام، است.

4. اگر «شریک‏القرآن‏» بودن، ناظر به نقش امام زمان ،علیه‏السلام، در استمرار و ادامه حیات قرآن باشد، باز هم شواهدى در روایات و زیارات وجود دارد، که از آن جمله است:

«اللهم جدد به ماامتحى من دینک و احى به ما بدل من کتابک‏» (7)

خدایا آنچه از دینت‏به نابودى گراییده، به وسیله او تجدید فرما و آنچه از کتابت دگرگونى و تبدیل پذیرفته به وسیله او احیا کن.

«... و احى بولیک القرآن‏» (8)

و قرآن را به ولى خویش - امام زمان ،علیه‏السلام حیاتى دوباره بخش.

«و احى به میت الکتاب والسنة‏» (9)

خداوندا! امام زمان ،علیه‏السلام، را احیاگر قرآن و سنت پیامبر ،صلى الله‏علیه‏وآله، قرار ده.

با توجه به اینکه این زیارتها و دعاها برگرفته از کلام معصومین، علیهم‏السلام، و حتى برخى از آنها وارد شده از ناحیه مقدسه خود امام زمان ،علیه‏السلام، است، نشانگر نقش قطعى آن بزرگوار در حیات قرآن و آثار حیات‏بخش آن است، که خود مى‏تواند جلوه‏اى دیگر از «شریک‏القرآن‏» بودن به شمار آید.

5- تعابیرى دیگر همچون:

«الناطق عن‏القرآن‏» (10)

کسى که از قرآن و بر پایه قرآن سخن مى‏گوید.

«تالى کتاب‏الله و ترجمانه‏» (11)

تلاوت کننده و بیان‏کننده معارف قرآن.

«ملقن احکام القرآن‏» (12)

تلقین و تعلیم‏دهنده احکام قرآن.

«اولى‏الناس بکتاب‏الله‏» (13)

شایسته‏ترین و سزاوارترین مردم به کتاب خدا.

«الحاکم بین اهل القرآن‏بالقرآن‏» (14)

کسى که بین اسلامیان که اهل قرآن‏اند بر اساس قرآن حکومت مى‏کند.

«القائم بکتاب جدید» (15)

کسى که قیامش بر پایه قرآنى تازه و تجدید شده صورت مى‏گیرد.

که همگى آنها در ضمن روایات و زیاراتى مخصوص امام زمان، علیه‏السلام، وارد شده‏اند، بیانگر کیفیت عملکرد قرآنى امام زمان ، علیه‏السلام، و جلوه‏هاى گوناگون قرآن در سیرت و سنت آن بزرگوار هستند و از طرفى تلاوت و ترجمه و تعلیم قرآن و حاکمیت و پیاده شدن آن در زندگى انسانها را وابسته به امام زمان ،علیه‏السلام، مى‏شمارند.

دقت در اینگونه تعابیر نیز مى‏تواند در راستاى فهم «شریک‏القرآن‏» بودن امام زمان ،علیه‏السلام، به گونه‏اى دیگر ما را یارى دهد.






  • فود تک
  • توماس
  • زیبا مد
  • آسمان