تو را من چشم در راهم
ما خود ز کدام خیل باشیم
تا خیمه زنیم در وثاقت؟
نه طاقت آنکه در فراقت
دور از روی تو ای جان تا به کی؟ |
زآتش عشقت گدازان تا به کی؟ |
ماه اندر ابر، پنهان تا به کی؟
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دلتنگم!
دلتنگ روزی که خم شوم روی خستگی دستهایت.
و ذوب شود لبهایم ،
وقتی که می بوسم،
دستی را که نوازش خدا،
هر قنوتش را بارانی میکند.
چشم های من تاب نگاه بر قامت خورشیدی ات را ندارد.
تو نگاهم کن!
نگاهم کن تا صبور چشم های منتظر پروانه ها شوم.
نگاهم کن تا...
اللهم عجل لولیک الفرج
سالهاست هراسان و
مشتاق، به دنبال تو میگردم.
سررسیدها را، هفتهها را، ماهها را
خط میزنم؛ سهشنبهها، پنجشنبهها،
جمعهها، یکشنبهها.نمیدانم تو در کجای زمان
ایستادهای، تا ساعتم را با افق نگاه تو تنظیم کنم؟
ای شیرینتر از انگورهای تاکستانهای عشق! عطر گیسوانت
را رها کن تا ستارهها، هر آن فرو بریزند و خوابهای هر شب زمین
را با یاد تو روشن کنند.اگر بدانم که مرا دوست داری، شوریدهترین شاعر
جهان خواهم شد؛ به کلماتم سوگند!...
********
گفتم بنویسم به یاد تو،
یادم آمد که پیشتر از غافلان بوده ام .
گفتم بنویسم با عشق به تو، یادم آمد هنوز عاشق نشده ام.
گفتم پس بگذار کمی باخورشید باشم برای طلوع،
یادم آمد که من سالها پیش غروب
کرده ام. گفتم پس بگذار
کمی دعا کنم برای
آمدنت. گفتم:
اللهم عجل لولیک الفرج.
بیا که بی تو آینه ها،
زنگار غربت گرفته اند و
قطار آشنایی ها، فریاد غریبی
می کشد، هیچ کس حریم اطلسی ها
را پاس نمی دارد و بر داغ لاله ها مرهم
نمی گذارد. بیا که بی تو قنوت شاخه ها، اجابتی
جز غروب تلخ خزان ندارد.بیا که بی تو کدام دست مهر،
سرشک غم از دیدگان یتیمان برمی گیرد؟ و کجاست آغوش مهربانی
که دل های زخمی را به ضیافت ابریشمی بخواند.بیا که بی تو آسمان دلم اسیر
تیرگی هاست و هرگز ستاره امید در برج اقبال، رحل خوش بختی نمی افکند.
ای آب آب، رودخانه ها عطش دیدار تو را دارند و در بستر انتظار به سوی دریای
ظهور تو شتابان اند.قامتی به استواری کوه، دلی به بی کرانگی دریا، طراوتی به لطافت
سبزینه ها، سینه ای به فراخی آسمان ها و صمیمیتی به گرمی خورشید باید تا تو را خواند و
کاروان دل ها را به منزلگاه امید کشاند. این همه را که اندکی بیش نیست، از دل شکسته ترین
منتظران تاریخ دریغ مدار، که ظهور تو اجابت دعای ماست.
دلم به هرم وجود تو می تپد ، وجودم به یمن حضورتو پا برجاست .
اگر آنی عنایت تو از این عالم بر گرفته شود ، همه
چیز به هم می ریزد ، فلک به هم می پیچد ،
آسمان فرو می افتد و زمین همه را در خود می بلعد
و خود نیز هیچ و هیچ می شود .
یا صاحب الزمان ! بر زشتی هایم خرده مگیر، به
اشکهایم بنگر که از در پشیمانی و توبه برگونه هایم
می غلتد .
چشم هایم در بدر دنبال توست . دیده هایم نگران و
دلواپس، به هر سوی، تو را می جویند .
ماه من ، نقاب از روی برگیر و گوشه ی چشمی
بر این لب تشنه ی لقاء نما.
ماه من ، ای که بر تمام عالم ، نو ر وجود
می پاشی و میمنت حضور توست که
فلک را به پا می دارد...بیا.
بیا و نسیم ملایم عدل را بر جای جای عالم روان ساز
تا در آن لحظه شادی بخش ،
چشم به راهانت ، دلشاد و مسرور ، لبخند فتح بر
لبان کائنات ببینند و به باور بگویند :
ماه من ... ماه همه
بیا
اللهم عجل لولیک الفرج
مولای من! روزهای سبز دیدارت را در آینه خیال، آنقدر تکرار میکنم تا در ساغر نگاه عطشناکمان،
جرعهای از تبسم ظهورت را ارزانی داری.
در این فکر محالم که در سبزترین حادثه دشت خیالم فرود آیی و مهربانی را میان کوچهها تقسیم کنی.
به روزهای ناگزیرِ انتظار
و در دقیقههای بیقرار
کدام جمعه رأس ساعت قرار
شکوفه میکنی زِ شاخسار؟
در انتظار دیدن تواَم
چه کردی ،انتظار ، ای انتظار لاله گون با من؟
که اینسان در سفر شد جای دل یک لجه خون با من
در پناه حضرت دوست
بسم رب المهدی
ای زیباترین زیباها
ای بهترین بهترین ها
ای گل خوشبوی فاطمه زهرا
ای خاتم امامان واهل بیت رسول الله
ای گستراننده حق وای منتقم پدرت ، ثارالله
ای مهدی قائم ، صاحب الزمان ، آخرین منجی دوران ما
ما را دریاب
.: Weblog Themes By Pichak :.