تاریخ : پنج شنبه 88/12/20 | 7:20 عصر | نویسنده : منتظرمهدی018(غریبهیآشنا)
گل هایی که روی داربست کوچه ها خیابون ها مون خشک شدن
خنده هایی که از روی لب های یه عده عاشق و منتظر محو شدن .
سوز دعا فرج خون ها گریه و آه عهد و ندبه خون ها
طنین صدای عظم البلاخون ها
دین و ایمانی که روز به روز کمتر و کمتر میشه
مرام ، معرفت ، صداقت ، یک رنگی ، پاکی وفا و انسانیتی که داره از بین میره
خنده های بلند شیطان و همه آن هایی که شاگردش و یا شاگردشونند
اعتراف شقایق ها که تا شقایق نیست پس زندگی یعنی چه ؟
تا شقایق هست زندگی باید کرد
باز نیومد آقا جان
درسته صبر هم اندازه داره
ولی چاره ای جز صبر نداریم
... مهدی جان بیا ...
.: Weblog Themes By Pichak :.