صدای تو
در ایـــــــن سکـــوت لحظــــهها
که غم گرفتـه لحظهلحظـــــــــــــهی مرا
ببین چـــــــــه قدر تشنــــــــــــهام
به جرعـــــههـای یک صدای آشــــــــــــنا
مـــــــرا بـــــــخــــــــــــــوان
صــــــــــــــــــــــدای تـــــــــــــو
صــــــدای خــــــــــــوب بـــــــــودن است
تمـــــــــــــا م لحــظههــــــــــای من
در انتــــظار لحظهی ســــــــــرودن است
چه میشــــــود دل مرا صــــــــدا کنی
دل مرا از این سکوت لحظهها جدا کنی
چه میشود که چشم خســــــتهی مرا
از انتـــــــــــظار یک نــــــــــــگاه
رهـــــــــــا کنی، رهـــــــــــــــــا کنی

مثل دنیا حقیر می میرم
تک و تنها اسیر می میرم
در فراقت کویر می میرم
توی شهر دلم زمین لرزه است
بی تو زجرآور است جان کندن!
وای بر من؛ چه دیر می میرم!
تو بیا، می خورم قسم به خدا
چون بگویی بمیر، می میرم
گر نیایی فقیر می میرم
خداوندا رسان از ما سلامش
به گوش ما رسان یارب کلامش
بسوز سینه ى مجروح زهرا
نما تعجیل در امر قیامش . .
.

« با کوله باری از طراوت صبح میآیی »
میآیی؛ از نهایت آبی باران، با کولهباری از طراوت صبح، سوار بر تندرِ شبنم. میآیی؛ از ابتدای زمان، با تنگی از بلوار عدالت و تازیانهای برای تعزیر ستم. بر منبر نماز میبینمت؛ انگار خستهای، از طول سفر، از راهِ دراز!
میآیی، ای ستاره دنبالهدار! و در امتداد تو، سیصد و سیزده فرشته آدمیت، خوشه پروین ظهور تو در آسمان کعبه میشوند.
میآیی و خاک، از فطرت ما، غبار میشود تا در عصر شایستهسالاری، زمرّد نجابتمان خودنمایی کند.
میآیی و تب تقدیر، به نسیم دولت کریمه تو، پاپس میکشد و حال ما خوبِ خوب میشود
میآیی و چشمان منتظر مستضعفانِ باغچه دنیا را به بوستان برابریات، ذوق زده میکنی
میآیی و از پس عمری که چمن تشنه است، به لعل لبانت، نینوایش را فرات میدهی؛ چرا که
ما در حضور ممتد شبها شکستهایم *** ای قاصد سپیده بگو خانهات کجاست»
میآیی و دستهای پژمرده جهان، زیر رایت تو، به امید آیینه، سینه میزند و شاداب میشود. همه، حتی اندیشمندانِ دور، به ظهور شکوهمند و مقتدرانه تو معتقدند؛ راسل میگوید:
«جهان در انتظار مصلحی است که آن را در زیر یک پرچم و یک شعار درآورد»
میآیی و از ماورای عطر گل سرخ میوزی و در موج دعاهای تا خدا، شمیم دلانگیز میشوی.
بر محمل سپیده نشنید دعای ما *** هر چند معبر تو فراسوی کبریاست
صد پنجره ستاره احساس میدمد *** در آسمانِ فصل ظهورت؛ سحر گواست»
رابطه بین ظهور و رجعت
بعد از ظهور امام زمان(عج) فوراً قیامت بر پا نمىشود بلکه حضرت مدتى را در روى زمین حکومت مىکنند. البته روایات در رابطه با مدت حکومت، مختلف است از پنج سال تا 309 سال ذکر شده است. این اختلاف شاید اشاره به دورانهاى مختلف حکومت آن حضرت باشد: علامه مجلسى مىگوید: بعضى از روایات بر جمیع مدت حکومت و بعضى بر زمان استقرار دولت، دلالت دارد.1
یکى از اعتقادات شیعه، مسئله رجعت است. رجعت در زمان ظهور و پس از ظهور امام زمان(عج) به وقوع مىپیوندد. عقیده شیعه امامیه آن است که خداوند متعال در هنگام ظهور امام زمان(عج) مردمى از شیعیان آن حضرت را که قبلاً مرده بودند به دنیا برمىگرداند تا به ثواب یارى او و مساعدت وى و مشاهده دولت آن حضرت فائز گردند.
همچنین مردمى از دشمنان آن حضرت را نیز زنده مىگرداند تا از آنها انتقام گیرد.2 بر این اساس در دعاى عهد نیز مىخوانیم: قبل از ظهور حضرت مرا از قبر بیرون آور تا در رکاب حضرت باشم. از روایات استفاده مىشود که بعضى از امامان(علیهمالسلام)، مانند امام حسین(علیهالسلام) به دنیا برمىگردند.
امام صادق(علیهالسلام) مىفرماید: «نخستین کسى که قبرش مىشکافد و زنده مىشود و به دنیا برمىگردد؛ حسین بن علی(علیهماالسلام) است و این رجعت عمومى نیست بلکه افراد خاصى به دنیا برمىگردند که یا مؤمن خالص و یا مشرک محض باشند.»3
پس از حکومت سیصد ساله و بیشتر مفاهیم دینى توسط معصومان، مجدداً اوضاع دگرگون شده، حکومتهاى دینى و غیر دینى رخ مىنمایند. جباران زمام امر را به دست مىگیرند، حکومتهاى دینى از بین مىروند و با گذشت زمان، ارزشهاى اخلاقى و انسانى از میان مىرود و فساد و بى بند و بارى سطح جهان را فرا مىگیرد.
روایات زیادى درباره علایم قیامت داریم که اشراط الساعهاش مىگویند و این احادیث غیر از علایم ظهور امام عصر(علیهالسلام) است، چرا که بیشترین تأکید در علایم ظهور، بر حاکمیت ظلم و جور است ولى در علایم قیامت بر فساد و بى بند و بارىهاى اخلاقى و علنى شدن مسایل جنسى در برابر چشم مردم است.
در هر صورت ممکن است این وضعیت میلیونها سال طول بکشد تا قیامت بر پا گردد. عیاشى در تفسیر خود از جابر بن یزید جعفى روایت نموده که گفت شنیدم حضرت باقر(علیهالسلام) مىفرمود: به خدا قسم مردى از ما اهل بیت بعد از مرگش سیصد و نه سال سلطنت مىکند. عرض کردم: این در چه زمانى خواهد بود؟ فرمود: بعد از مرگ قائم است. عرض کردم: حضرت قائم در عالم خود چقدر باقى مىماند؟ فرمود: نوزده سال از موقع قیام تا هنگام مرگش.
عرض کردم: آیا بعد از مرگ قائم هرج و مرج مىشود؟ فرمود: آرى پنجاه سال. آنگاه امام منتصر به دنیا باز مىگردد براى خونخواهى خود و یارانش. وى بى دینها را به قتل مىرساند و به اسارت مىبرد. پس از ایشان امام سفاح به دنیا بر مىگردد پس تمام دشمنان ستمگر ما را مىکشد و تمام زمین را مالک مىشود و خداوند کار او را اصلاح مىگرداند و سیصد و نه سال سلطنت مىکند.
آنگاه امام فرمود: اى جابر مىدانى امام منتصر و سفاح کیست؟ منتصر حسین(علیهالسلام) و سفاح، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) است.4
1. منتخب الاثر، ص 618.
2. مهدى موعود، ص 1232.
3. مهدى موعود، ص 1186.
4- مهدى موعود، ص 1239.
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روز گار بسی فتنه زیر سر دارد
بخوان دعای فرج را و نا امید مباش
بهشت پاک اجابت, هزار در دارد
بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است
خدای را شب یلدای غم , سحر دارد
بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال!
مسافر دل ما نیت سفر دارد
بخوان دعای فرج را ز پشت پرده ی اشک
که یار گوشه ی چشمی به چشم تر دارد!
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد
بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن روی ماه بردارد
چرا به امام زمان(عج)، قائم گویند؟

حضرت مهدى(علیهالسلام)، در زبان اجداد بزرگوارش، به صفت «قائم» موصوف شده است، در حالى که هیچ یک از نیاکان گرامىاش بدین صفت موصوف نشدهاند. جدش رسول خدا(صلى الله علیه و آله) نیز بدین صفت موصوف نشده، پدرش على مرتضى (علیهالسلام) نیز بدین صفت موصوف نشده؛ امام حسین سیدالشهداء(علیهالسلام) نیز چنین بودهاند.
آیا مقصود«قیام بالقسط » و دادگسترى جهانى است، که هدف از ارسال انبیا از آدم تا خاتم بوده است و قیام به حق و پیاده کردن حکومت حق در «قیام بالقسط » قرار دارد؟
آنچه که یقین است، آن است که قیام حضرت مهدى(علیهالسلام)، پایان مبارزه حق علیه باطل است .
مبارزهاى که از آغاز پیدایش بشر شروع شده و پیامبران و اولیاى خدا در آن شرکت کردهاند و گهگاه پیروزى نصیب حق مىشده، لیکن دوامى نداشته و جاودانى نبوده است. ولى به وجود حضرت مهدى (علیهالسلام)، این مبارزه پایان مىپذیرد و حق براى همیشه پیروز شده و جاویدان مىگردد و دیگر راهى براى حکومت باطل باقى نمىماند؛ بلکه باطلى در سراسر گیتى باقى نخواهد ماند تا بخواهد حکومت تشکیل دهد.
احتمال دیگرى که وجود دارد، آن است که مقصود از «قیام»، آمادگى حضرتش براى ظهور و تاسیس حکومت عدل جهانى باشد. چون این لباس تنها بر قامت رساى حضرتش آراسته گردیده و بس .
و چون هدف از قیام حضرت مهدى(علیهالسلام)، جهانى است و گسترش عدل و ایمان در تمام جهان، و تاریخ بشر، چنین حکومتى را به خود ندیده، حضرتش قائم به این حکومت است و پیدایش این حکومت و قوامش به وجود مقدس اوست . پس حضرتش قائم خواهد بود. و شاید مقصود از قیام، آمادگى شخصى حضرتش است که زمینه قیام از نظر اجتماعى آماده شده، حضرتش براى آن آمادگى همیشگى دارد و تاخیر و تعللى در کار نیست .

.: Weblog Themes By Pichak :.