تاریخ : یکشنبه 89/3/30 | 3:11 عصر | نویسنده : منتظر مهدی003(شادی)
غروب عمر شب انتظار نزدیک است
طلوع مشرقی آن سوار نزدیک است
دلم قرار نمیگیرد از تلاطم عشق
مگو: " برای چه؟ " وقت قرار نزدیک است
اگر در کف دیوارها گل و لاست
عجیب نیست، که دیدار یار نزدیک است
بیا که خانه تکانی کنیم دلها را
از انجماد کسالت، بهار نزدیک است
بیا! چو لاله تنت را به زخم، آذین بند
بیا و زود بیا! روز بار نزدیک است
فریب خویش مده، تشنگیت خواهد کشت
دو گام پیش بنه، چشمهسار نزدیک است
در آسمان پگاه آن پرنده را دیدی؟
اسیر موج نگردی، کنار نزدیک است
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
.: Weblog Themes By Pichak :.