تاریخ : سه شنبه 89/3/18 | 9:40 عصر | نویسنده : منتظرمهدی018(غریبهیآشنا)
ای بشارت بهشتی، ای ظهور ناگهانی
یک غزل به من نظر کن، با دو چشم آسمانی
در مقام از تو گفتن، ناتوان ناتوانم
می کنم تو را تکلم، با زبان بی زبانی
دیدن تو آرزویی، از تبار غیرممکن
پشت خلوت خیالم، مثل بوی گل، نهانی
می دوم نشانه ات را پابه پای بوی حسرت
می دوم نشانه ات را، پابه پای بی نشانی
تو، عبور یک خیالی، رد پا نمانده از تو
از کجا گذشته ای تو، ای نسیم ناگهانی؟!
رد قلب عاشقت را، از غزل گرفته ام من
ای تغزل مجسم، ای غزل ترین نشانی
کی ظهور می کنی تو، آفتاب عالم آرا؟
کی ظهور می کنی تو، ای فروغ جاودانی؟
حاجتی ندارم از تو، جز تبسم ظهورت
کی غبار غیبتت را، از دلم می تکانی؟!
.: Weblog Themes By Pichak :.