تاریخ : سه شنبه 89/3/11 | 12:36 صبح | نویسنده : منتظر مهدی006(نرگس)
دلم خستهتر از دیروز و دلتنگتر از جمعههای قبل، برای ظهورت لحظه شماری میکند و چشمان پر از اشکم، اشکبارتر از سهشنبه گذشته به گنبد فیروزهای مسجد جمکران، ملتمسانه مینگرد و تو را فرا میخواند.
یا صاحب الزمان! بیا و نرگسهایی را که نثار راهت کردهام با قدومت معطر کن تا تبرکی باشد برای ابدیتم، چشمان آلودهام و قلب سیاه و سنگیام.
یا مهدی! حضورت را با تمام وجود حس میکنم، بیا و ظهور کن تا با افتخار، تو را به دشمنان نشان دهم و عظمتت را به رخ ظالمان بکشم.
خلیل آتشین سخن! با فصاحت کلامت، سخنان پوچ و بیهوده را از تخته سیاه افکارمان پاک کن و شب تاریک دلهایمان را به روزی روشن، مبدل بگردان.
آقای ثانیههای منتظر! بیا و با شجاعتت، پرچم عدالت و صلح را در سرتا سر جهان به احتراز درآور.
ای تنها ترین راه! صدای خسته و بغض آلوده را بشنو و ببین چگونه در غم نبودت، زانوی غم بغل گرفته و ضجه می زنم.
ای مهربانترین! تو آنقدر مهربان و بزرگ هستی که با همه رو سیاهیام باز به من نظر داری و در سختترین شرایط و بدترین مشکلات، آرام جانم میشوی و همانند همیشه، شرمسار مهربانیت هستم.
میدانم روزی تو میآیی و تمامی بغضهای کهنه و در گلو خفته، به اشک شوق تبدیل میشود و دلهای همه منتظران، آرامشی عمیق و ابدی میگیرد.
دلم امروز گواه است بسی می آید
حتم دارم خبری هست، کسی می اید
فال حافظ به هر بار که میگیرم، باز
"مژده ای دل که مسیحا نفسی..." می آید
.: Weblog Themes By Pichak :.