تاریخ : جمعه 89/1/27 | 10:59 عصر | نویسنده : منتظر مهدی003(شادی)
دست های انتظارم را
هدیه دامانت می کنم
تو را به خود می کشانم
وجودم....
آفتاب همیشگی می طلبد
ای انتظار سبز عشق
جمعه هایم....
از تو خالیست....
و پراز سروده دستان توست
تو....نیستی
که ببینی....
چگونه...
شانه هایت را
برای گریه کردن گم کرده ام
وبا نبودنت
همه درها
به رویم بسته شده است
اینه ها....
هیچ انعکاسی را
تابش نمی کنند
واینک
با خیالت
انتهای تنهایی ام را
گرد گیری می کنم
.: Weblog Themes By Pichak :.