مولایم، امام زمان!
در مقابل طوفان سر بلند کرده ام تا بیایی و پناهگاهم باشی. در برابر مرگ مقاومت کرده ام تا بیایی و انتظار به پایان رسد. در برابر غمها و جداییها ایستاده ام
تا بیایی و مرهمی بر زخمهایم گذاری. در برابر سرکوبهای دیگران و نفس- برای اینکه عشق تو پایمال نشود- محکم و استوار ایستاده ام تا بیایی و خستگی
را از تنم بیرون کنی. در برابر خورشید سوزان ایستاده ام تا بیایی و رفع عطشم باشی. پس بیا و مرهمی بر تن خسته ام باش!
مهربانم!......
شاید فردایی برای من نباشد که من چشم انتظار فردای تو باشم، پس برای آمدن امروز و فردا نکن!
محبوبم!........
روزی که تو را یافتم و مبهوت عشق تو گشتم و تو را مرهم زخمهایم قرار دادم، آن روز را روز فرشته نامیدم. روزی که عاشقانه به تو دل دادم و صید قلب رئوفت شدم،
آن روز را روز عاشقی خواندم. روزی که با نگاه سرشار از محبت تو گره ی مهر را بینمان محکم ساختم، آن روز را روز دلبستگی دانستم. روزی که با دل به خون
تپیده ی تو با بی وفایی انسانها آشنا شدم، آن روز را روز همدلی نام نهادم. اما امروز که از تو جدا هستم و جدایی مانعی برای رسیدن به توست، امروز را روز
مرگ پرستو نام مینهم.
***************
اللهم عجل لولیک الفرج
***************
.: Weblog Themes By Pichak :.