ویرانه نه آن است که جمشیدبناکرد
ویرانه نه آن است که فرهادفروریخت
ویرانه دل ماست که هرجمعه به شوقت
صدباربناگشت ودگرباره فروریخت
***************************
می خواهم ازتمام ای کاش ها بگذرم می خواهم فقط پنجره ی تو
برایم باز بماند پنجره سبز تو به روی من...
آنجاست که نفس تازه
می کنم زندگی می کنم ...
شعر گفتن نمی دانم ولی باور کن
برایت در آن لحظه شعر هم می سرایم اگر اگر تنها لحظه ای
تو به یادم باشی ...
چه می شوم ؟
قد میکشم پرواز هم خواهم کرد
در آسمان پر ستاره رویاهای کاغذی ام که نه !
در آسمان بزرگ
دستانت ...
ای عزیر دل می دانی نگاه من به اشاره ایست ؟!
مرا بس است اشاره ای ...
سالار وقت آمدنــت دیــــر شـد بیا
ایـن دل در انـتـظــار فــرج پیر شـد بیا
هر شب بــه یاد روی مهت گــریه می کنم
عـکـسـت مــیان آیـنـه تـصــویــر شـــد بیا
در دفترم به یاد تـو نـرگـس کشیده ام
نرگس هم از فراق تو دلگیرشد بیا
....
اللهم عجل لولیک الفرج
.: Weblog Themes By Pichak :.