سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 88/12/3 | 11:14 عصر | نویسنده : منتظرمهدی018(غریبه‌ی‌آشنا)
 

بارالها! چگونه باور کنم نبودنش را، وقتی که محبت دستی نوازشگر در تار و پود وجودم ریشه می دواند

، چگونه باور کنم سکوت دریای چشم هایم را وقتی که قایق مهربانیش بی ناخدا در اوج آسمانها

 به پیش می رود . آدینه که می شود قاصدک های دلم را روانه آستان دوست می کنم تا

پیام آور حضور صدفی باشد که یازده مروارید سبز را با خود به همراه دارد ، وقتی

 کسی نیست که دردآشنایم باشد ، فرشته ای پیدا می شود تا در خلوت

شبهای تار تسلی بخش خاطرم باشد . هنوز ستاره ای بی نورم که در

انتظار شعاعی از خورشید لحظه شماری می کنم ، کویری در انتظار

آبم و حتی دریای اشک هایم کویر تف زده وجودم را سیراب

نمی کند . از ستارگان آسمان سراغ می گیرم و چون

پرنده ای عاشق گمگشته ام را در میان آسمان ها

می جویم ، با من بگو چگونه از رویش یاس ها

بگویم وقتی که نرگسی های چشمم در

انتظار آمدنت سوسو می زنند .

  

هر شب با یاد تو به خواب می روم و صبح در انتظار ...

می دانم که می آیی و غبار غم و اندوه هزاران ساله را از قلب های

خسته مان می زداییو اشک های زلال مان را از گونه هایمان

 بر می چینی ، می آیی و ضریح گمشده یاسی کبود را

نشانمان می دهی و مسیح مریم را با خویش همراه

می سازی.

 

در انتظارت می مانیم تا بیایی و غم از دلها بزدایی!

 

اللهم  عجل لولیک الفرج...




  • فود تک
  • توماس
  • زیبا مد
  • آسمان