تاریخ : پنج شنبه 89/1/19 | 10:8 عصر | نویسنده : منتظرمهدی018(غریبهیآشنا)
خدایا !
آنچنان زمین گیرم نکن که هنگام ظهور مولا توان برخاستن نداشته باشم ...
آنچنان زمین گیرم نکن که هنگام ظهور مولا توان برخاستن نداشته باشم ...


مهدی جان !
روا بود که گریبان ز حجر تو پاره کنم ...
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ...


تا کسی رخ ننماید ز کسی دل نبرد
دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود


چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که دلشکسته ایم و خسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ...
دوباره صبح ? ظهر ? نه ! غروب شد نیامدی


یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...


بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات


بی تو ای صاحب زمان
بی قرارم هر زمان
از غم هجر تو من دلخسته ام
همچو مرغی بال و پر بشکسته ام


ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد


اگر تو نیایی سیلی ظالمان همیشه بر گونه مظلومان می خورد و صدای ظالم همه جا به گوش می رسد ...


کامل بتاب و رخ بنما ...
اگر تو یاری کنی جسمم آرام می گیرد...
پس فکری برای دل بی تابم کن ...


فقط توئی که می توانی داد عدالت سر دهی ... چون تو زاییده حقی ...


به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحظه آمدنت را بدانیم ...


.: Weblog Themes By Pichak :.