تاریخ : چهارشنبه 89/1/18 | 5:45 عصر | نویسنده : منتظر مهدی(مسافر)
صدای سبز تو را می خواهد، سکوت زرد زمین ای باران!
کویر شد همه جنگل هایش، خودت بیا و ببین ای باران
نسیم نوحه گر آمد نالید، غم از صدای خوشش می بارید
که در نبود تو باید خواندن، ترانه های حزین ای باران
«به دست های فقیرم بنگر! ببار و باز شکوفایم کن»
چه غمگنانه ولی می گوید، درخت با تو چنین ای باران!
سراب مثل دروغی زیبا، از انحنای افق می جوشد
تو صادقانه ولی می باری، بر این زمین به یقین ای باران!
چه ابرهای سرورانگیزی! چه رعدهای غرورانگیزی!
به زیر گام تو دیدن دارد، زمان فتح زمین ای باران!
.: Weblog Themes By Pichak :.