تاریخ : سه شنبه 88/11/27 | 4:5 صبح | نویسنده : منتظر مهدی011(منتظرقائم-عج-)
مولای من هر صبح به امید ظهور تو از خواب
برمی خیزم وهر شام به امید دیدنت درعالم رویا
بخواب می روم
مولای من ازکودکی آموختم که روزی توخواهی آمد.وباآمدنت تولدی دوباره به جهان خواهی داد.ازهمان زمان منتظرت بودم.همانند انتظارمادری که فرزندی سفرکرده داردوچشمانش به دراست تااوبیاید.وبادیدن چهره اوجانی تازه بگیرد.اوهیچگاه از این انتظار خسته نمی شود.حتی گاهی برایش شیرین است.خانه را آب وجارو کرده وخود را برای دیدن اوآماده می کند.
بعدهاکه بزرگترشدم فهمیدم که تودرزندان گناهان مازندانی شده ای وتامن خود رامنتظرواقعی نکنم از زندان رهایی نخواهی یافت.
.: Weblog Themes By Pichak :.