
کانون بسیج هنرمندان شهرستان خرم دره برگزار می نماید:
جشنواره سراسری شب آفتابی
در زمینه های شعر ، داستان نویسی و وبلاگ نویسی
با محوریت:
مهدویت و انتظار ، حضرت فاطمه زهرا(س) و مقام زن و امام و شهدا
مهلت ارسال آثار: 8 خردادماه 1389
اختتامیه جشنواره: 12 خرداد ماه 1389
مکان: فرهنگسرای امام خمینی(ره)
آدرس دبیرخانه جشنواره:
خرم دره- خ امام خمینی(ره) - ابتدای شهرک قدس - فرهنگسرای امام خمینی(ره) شهرستان خرم دره
تلفن دبیرخانه: 02425530033
پست الکترونیکی جشنواره جهت ارسال آثار:
Shabeaftabi89@gmail.com
صدری- مدیر کانون بسیج هنرمندان
جمعه یعنى یک غزل دلواپسى
جمعه یعنى گریه هاى بى کسى
جمعه یعنى روح سبز انتظار
جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراریهاى آب
جمعه یعنى انتظار آفتاب
جمعه یعنى ندبه اى در هجر دوست
جمعه خود ندبه گر دیدار اوست
جمعه یعنى لاله ها دلخون شوند
از غم او بیدها مجنون شوند
جمعه یعنى یک کویر بى قرار
از عطش سرخ و دلش در انتظار
انتظار قطره اى باران عشق
تا فرو شوید غم هجران عشق
جمعه یعنى بغض بى رنگ غزل
هق هق بارانى چنگ غزل
زخمه اى از جنس غم بر تار دل
تا فرو شوید غم هجران دل
جمعه یعنى روح سبز انتظارچ
جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار
بى قرار بى قراریهاى آب
جمعه یعنى انتظار آفتاب
لحظه لحظه بوى ظهور مى آید
عطر ناب گل حضور مى آید
سبز مردى از قبیله عشق
ساده و سبز و صبور مى آید
التماس دعا
یا علی ع حیــــــــدر مددی
مـژدهی آمـدنت قیمـت جـان میارزد تاری از موی تو آقـا به جهـان میارزد
یا صاحبالزمان!
میگویند درد انتظار مثل درد دندان است که تا به سر نیامده به عمق جان اثر میکند. ولی ای کاش درد انتظارت مثل هزاران درد دندان بود. درد فراقت بند بند وجودم را میگدازد. نمیدانم چه وقت این سوز هجران به سر خواهد آمد و آن لحظهی باور نکردنی برایم به وقوع خواهد پیوست.
یا صاحبالزمان! تا کی در آسمان به پرنده خیره شوم؟ تا کی در پیادهروی نگرانی انتظار قدم زنم؟ تا کی گلهای سرخ را به یادت بر پردهها سنجاق کنم؟ و تا کی شبهای جمعه به یادت بخوانم سلامٌ علی آل یاسین؟ چشم به راهم و در انتظارت، تا با دلی سوخته از فراقت در نیمهی شعبان برای خدمتگزاریت کمر همّت بندم. تا یار که را خواهد و میلش به که افتد
یا صاحبالزّمان:
پدر جان! بس که در فراقت گریستم و این دنیا را بی تو تنگ و بی معنا یافتم دیگر امیدوارم یا تو بیایی یا من بروم، شاید که حداقل از این رفتن نزدیکی به شما بیشتر شود و دلم از این بیقراری و بی شکیبی در آید.
مولایم، امروز که روز ولایت تو را در پیش رو داریم دلم به تلاطم بیشتری افتاده که اگر مولایت پس از سالیانی غیبت و فراق باز آید، چگونه میتوانی به بهترین نحو ولایتش را به او تبریک گویی.
عزیز زهرا سلاماللهعلیها! ما این عید ولایت را جشن میگیریم در حالیکه مادرت زهرا سلاماللهعلیها، از یک طرف شادمان و مسرور از کم شدن شرّ دشمن ولایت و از سویی نالان از غم هجر فرزندش که این چنین یاران و شیعیان فرزندش نیز نالان و چشم به راهند. سرورم! ما اگر جشن میگیریم میخواهیم بگوییم آقاجان العجل! العجل!
میشود روزی بانگ انا المهدی گوش این عالم را نوازش دهد و چشمان بی سو از گریهها و ندبهها، نورانی شود، و چهرههای حزین و غمسار شادان شود؟! راستی آن روز چه روزی ست؟! نمیدانم چگونه خود را آمادهی آمدن چنین روزی کنم و چگونه این عید را به مادرت تبریک گویم.
بیا! بیا بابایم که دیگر تاب و توانم به آخر رسیده و ندبههایم بی امان گشته. به امید رسیدن هر چه زودتر آن روز و تعجیل در فرجت مولایم.
با سوز دل و چشمانی خیس و قلمی لرزان باز مینویسم: العجل العجل یا صاحب الزّمان!
مهربانا! عزیزا! یوسفا! صدیقا! بیا که بی تو ، هستی سخت خاموش است .تو فریاد العطش منی .عطشی نه تقلیدی و تلقینی
که برخاسته از بنیان هایی به بلندای همه ی تاریخ و برگرفته از طراوتی به زلالی همه فطرت ها. عزیزا ! دیر به یادت افتادیم ، می
دانم . هنوز هم در بسیاری از جاها ی این مرزو بوم ، رنگی از تو نیست . هیچ عذر ی نیست و هیچ دست آویزی نداریم ،بنا داریم
لااقل فصلی با تو باشیم .آیا امیدی وصلی هست ؟ مهدی جان ! خفاشان دنیا را بی تو میخواهند و برای نیامدنت همه ی خوبی
ها را به اسارت برده اند.خورشید من برآی که وقت دمیدن است .
آقاجان!!
از عشق تو گفتیم نمک گیر شدیم
در ساحل چشمان تو تکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهی آمد
آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
نور رخسار تو را نیمه شبی چون دیدم تـا سحـر روی تو شد قبـله گه امیـدم
روشنای رخت ای پردگی ، پرده نشین فارغم کرد زهر چه به جهان می دیدم
بارها نقش خیال تو به دل حـک کردم سـالها غنچه احساس به یادت چیدم
تا بشویم رهت ای نو گل ریحانه ، ببین شـبنم ســرخ زچشــمان تـــرم باریـدم
خار ماندن به برت ، به زگل بی تو شدن من همین نکتـه زسـیر چمنت فهمیدم
به امیدی که به گل بوسه ز رویت برسم هر گلی دیده ام از جانب تو ،بوسیدم
بس کـن این ناز، مـرا کشـت تمـنا و فراق گل نـرگس مکن این بار دگـر، نومیـدم
*** اللهم عجل لولیک الفرج***
1. خواندنامام زمان ،علیهالسلام، با تعبیرزیباو گرانسنگ «شریکالقرآن» برگرفتهاز سخنان ائمه معصومین، علیهمالسلام، است. این تعبیر در چند زیارت معتبر خطاب به امام حسین و حضرت مهدى ،علیهماالسلام، وارد گردیده است:
«السلام علیک یا امینالرحمان، السلام علیک یا شریکالقرآن» (1)
«السلام علیک یا صاحبالزمان، السلام علیک یا خلیفة الرحمان، السلام علیک یا شریک القرآن، السلام علیک یا قاطع البرهان» (2)
ازطرفى چون تعبیر «شرکاءالقرآن» در زیارت مجموعه ائمه معصومین ، علیهمالسلام، مورد استفاده قرار گرفته، یقینا مفرد آن «شریکالقرآن» در مورد شخصیت ممتاز این سلسله، یعنى حضرت مهدى ،علیهالسلام، صادق خواهد بود:
«السلام علیک ائمةالمؤمنین ... و عباد الرحمانو شرکاءالفرقان و منهجالایمان» (3)
«السلامعلیک ائمة المؤمنین و سادة المتقین ... و شرکاءالقرآن» (4)
2. علاوه براین، اگر «شریکالقرآن» بودن به معناى «همپا و همراه بودن با قرآن» باشد، کلام جاودانه پیامبر ،صلىالله علیه وآله، بر آن دلالت دارد که فرمود:
«انى تارک فیکمالثقلین کتابالله و عترتى ما ان تمسکتم بهما لن تظلوا ابدا» (5)
«من کتاب خدا و خاندان خودم را به عنوان دو ودیعت گرانبها در بین شما باقى مىگذارم، تا زمانى که به آن دو چنگزده باشید، هرگز گمراه نخواهید شد.»
اگر عترت و خاندان معصوم پیامبر ، صلىاللهعلیهوآله، قرین قرآن و همراه و همپاى آن شمرده شدهاند، به یقین در روزگار ما این عنوان در وجود شریف تنها باقیمانده آنان امام زمان ،علیهالسلام، تجلى مىیابد.
تنها اوست که در این دوران همیشه با قرآن و در کنار قرآن بوده و خواهد بود. اگر قرار باشد امت اسلام به حفظ امانتهاى پیامبر بزرگوار خویش پایبند باشند باید در ضمن تمسک به قرآن، همواره به ولاى شریک القرآن، حضرت مهدى ، علیهالسلام، نیز متمسک باشند.
3. اگر «شریکالقرآن» بودن امام ، علیهالسلام،درتلازمبا«شریکالامام» بودن قرآن قرار گیرد و مشارکت هر دو را در ابعاد مختلفه اعجاز و هدایتبرساند، باز هم همان سخن پیشین پیامبر ،صلىالله علیه وآله، بر آن دلالت دارد که فرمود:
«تا زمانى که به هر دو ودیعت چنگ زده باشید، هرگز گمراه نخواهید شد.»
تمسک به قرآن در کنار تمسک به امام زمان ،علیهالسلام، است که اثربخش و حیاتآفرین است، چنانکه تمسک به امام زمان ،علیهالسلام، درکنار تمسک به قرآن است که از ضلالت و سرگشتگى باز مىدارد.
قرآن و امام ،علیهالسلام، اگر هر دو با هم در زندگى فرد یا ساختار جامعهاى مورد توجه و اقتدا قرار گرفتند، هدایت آن فرد یا جامعه تضمین شده خواهد بود، چنانکه امام و قرآن اگر هر دو با هم مورد بىتوجهىو غفلت واقع شدند، ضلالت و سقوط آنفرد وجامعه قطعى خواهد بود.
حال اگر امام بدون قرآن، یا قرآن بدون امام ،علیهالسلام، در حیات فرد یا جامعهاى مطرح گردید، نقش هدایتى هر دو عقیم خواهد ماند و دیگر رشد و حرکت و پویایى را به ارمغان نخواهند آورد.
مثال چنین شراکتى را در مشارکت آب و آفتاب براى رشد گیاه مىتوان جست، گیاه با بهرهگیرى از آب و آفتاب است که رشد مىکند و به برگ و بار مىنشیند. اگر آب بدون آفتاب به گیاه برسد، قدرى قد مىکشد اما بزودى به زردى مىگراید و پژمرده و پلاسیده از رشد طبیعى خود باز مىماند، چنانکه اگر آفتاب بدون آب نصیب گیاهى شود، بزودى همه بافتهایش خواهد سوخت و جز ساقه و شاخههایى خشک از آن باقى نخواهد ماند.
با توجه به همین مشارکت طرفینى بین «قرآن و امام» است که مىتوان گفت در منطق پیامبر ،صلىالله علیه وآله، که منطبق بر وحى است - قرآنى که شریک امام معصوم نباشد، قرائت مىشود، قرآن هست، اما «معجزه جاودانه اسلام» نیست. کتاب هست، نسخه وحى الهى هست، اما «کتاب هدایت» و «یگانه قانون سعادت» نیست و نیز امامى که شریک قرآن نباشد، امامت مىکند، اما «امام معصوم» نیست.
راهنما و پیشوا هست، امام «خورشید هدایت» و «یگانه پیشواى راه نجات» نیست. در همین راستاست که پیامبر ،صلىالله علیه وآله، مىفرماید:
«على معالقرآن و القرآن مع على» (6)
«على ،علیهالسلام، با قرآن است و قرآن با على ،علیهالسلام»و اگر بپذیریم که على ،علیهالسلام، و حضرت مهدى ، علیهالسلام، به عنوان آغازگر و پایانبخش سلسله وصایت و امامت هر دو یک نورند و دو جلوه یک حقیقت ناب به شمار مىآیند، مىتوان سخن پیامبر ،صلىالله علیه وآله، را عمومیت داد و گفت:
«مهدى ،علیهالسلام،با قرآن است و قرآن با مهدى ،علیهالسلام»
که این بیانى دیگر از همان تعبیر شریف و شگفت «شریکالقرآن» بودن امان زمان ،علیهالسلام، است.
4. اگر «شریکالقرآن» بودن، ناظر به نقش امام زمان ،علیهالسلام، در استمرار و ادامه حیات قرآن باشد، باز هم شواهدى در روایات و زیارات وجود دارد، که از آن جمله است:
«اللهم جدد به ماامتحى من دینک و احى به ما بدل من کتابک» (7)
خدایا آنچه از دینتبه نابودى گراییده، به وسیله او تجدید فرما و آنچه از کتابت دگرگونى و تبدیل پذیرفته به وسیله او احیا کن.
«... و احى بولیک القرآن» (8)
و قرآن را به ولى خویش - امام زمان ،علیهالسلام حیاتى دوباره بخش.
«و احى به میت الکتاب والسنة» (9)
خداوندا! امام زمان ،علیهالسلام، را احیاگر قرآن و سنت پیامبر ،صلى اللهعلیهوآله، قرار ده.
با توجه به اینکه این زیارتها و دعاها برگرفته از کلام معصومین، علیهمالسلام، و حتى برخى از آنها وارد شده از ناحیه مقدسه خود امام زمان ،علیهالسلام، است، نشانگر نقش قطعى آن بزرگوار در حیات قرآن و آثار حیاتبخش آن است، که خود مىتواند جلوهاى دیگر از «شریکالقرآن» بودن به شمار آید.
5- تعابیرى دیگر همچون:
«الناطق عنالقرآن» (10)
کسى که از قرآن و بر پایه قرآن سخن مىگوید.
«تالى کتابالله و ترجمانه» (11)
تلاوت کننده و بیانکننده معارف قرآن.
«ملقن احکام القرآن» (12)
تلقین و تعلیمدهنده احکام قرآن.
«اولىالناس بکتابالله» (13)
شایستهترین و سزاوارترین مردم به کتاب خدا.
«الحاکم بین اهل القرآنبالقرآن» (14)
کسى که بین اسلامیان که اهل قرآناند بر اساس قرآن حکومت مىکند.
«القائم بکتاب جدید» (15)
کسى که قیامش بر پایه قرآنى تازه و تجدید شده صورت مىگیرد.
که همگى آنها در ضمن روایات و زیاراتى مخصوص امام زمان، علیهالسلام، وارد شدهاند، بیانگر کیفیت عملکرد قرآنى امام زمان ، علیهالسلام، و جلوههاى گوناگون قرآن در سیرت و سنت آن بزرگوار هستند و از طرفى تلاوت و ترجمه و تعلیم قرآن و حاکمیت و پیاده شدن آن در زندگى انسانها را وابسته به امام زمان ،علیهالسلام، مىشمارند.
دقت در اینگونه تعابیر نیز مىتواند در راستاى فهم «شریکالقرآن» بودن امام زمان ،علیهالسلام، به گونهاى دیگر ما را یارى دهد.
.: Weblog Themes By Pichak :.