سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 89/5/20 | 5:8 عصر | نویسنده : منتظر مهدی005(ارمیا)

 

ماه بر مدار گشت و گشت تا به رمضان رسید...ماهی که بهترین ماه هاست...ماهی که روزهایش بهترین روزها و شب هایش بهترین شبها و ساعت هایش بهترین ساعت هاست...

ماهی که در آن نفس ها تسبیح و خواب ها عبادت است...ماهی که در آن ابلیس در غل و زنجیر است و در هر شب آن هزاران نفر از جهنم نجات می یابند...

ماهی که بر سر سفره ضیافت پروردگار می نشینیم و از رحمت و کرم خدا بهره می گیریم...

ماهی که ما را سفارش کرده اند در آن به تلاوت کتاب الله، به پرهیز از زشتی ها و پلیدی ها، به تصدق نیازمندان و بندگان خدا...

ماهی که باید قدر بدانیم شبها و روزهایش را...

ماهی که در شب قدرش می نگارند سرنوشت یک سالمان را...

ماهی که منادی در شب بیست و سوم آن ندا سر می دهد که آمد مهدی آل محمد پس او را یاری کنید...

ماهی که ما را سفارش کرده اند در آن به انتظار فرج قائم آل محمد...

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه...

آمین




تاریخ : دوشنبه 89/5/4 | 3:31 عصر | نویسنده : منتظر مهدی005(ارمیا)

 

کجاست آن بقیت خداوند که از عترت رهنما تهی نمی گردد؟

کجاست آن مهیای برانداختن نسل ستمگران؟

کجاست آن برگزیده ای که دین و شریعت را باز می گرداند؟

کجاست آن آرزوی برآمدنی که قرآن و حدود را زنده می کند؟

کجاست آن خونخواه کشته کربلا؟

...

پدر و مادرم به فدایت و جانم سپر بلایت! ای فرزند ماه های روشن و تمام! ای فرزند شهاب های درخشان! ای فرزند آیه های روشن و روان! ای فرزند حجت های تام وتمام! ای فرزند"طه و محکمات"! ای فرزند "یس والذاریات"!  

کاش می دانستم که جای تو کجاست؟

چه سخت است بر من که همه را ببینم جز تو.

جانم فدای تو! ای غایبی که ظهور به تو معنا می شود و وجود از تو تجسم می یابد...

جانم فدای تو! ای والاترین آرزوی هر مشتاق! ای برترین تمنای هر مومن! ای زیباترین اجابت هر قنوت!

تویی که امشب نورانی کردی به وجودت سُرِّ مَن رای را و تویی بقیة الله در زمین...السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه...

امشب همه با هم سوره یس و زیارت آل یس را می خوانیم و با دعای عهد به تو می گوییم که نهایت آرزوی ما بودن در رکاب توست... یا صاحب الزمان صبر می کنیم تا عقربه ها ساعت23 را به ما نشان دهند و عالم تشیع یکصدا و یک دل دعای فرج زمزمه کنند و ناله العجل سر دهند یابن الحسن که ما از خدا تمنا داریم این آخرین نیمه شعبان جهان بدون عطر ظهور تو باشد و دیگر نفس ها بدون تو به شماره افتاده اند ای منجی...

و ما تنهای تنهاییم...

اللهم عجل لولیک الفرج...آمین یا رب العالمین




تاریخ : یکشنبه 89/4/27 | 10:34 صبح | نویسنده : منتظر مهدی005(ارمیا)

به نظر مى‏رسد امید به آینده و انتظار فرج به دو معنا در آموزه‏هاى دین اسلام به کار رفته است:
الف- انتظار به معناى عام؛ در این معنا مکتب اسلام تلاش کرده است که از یک ‏سو با فضیلت ‏بخشیدن به «انتظار گشایش‏» و امید به آینده و از سوى دیگر با نکوهش یاس، ناامیدى، دلسردى و دلمردگى، روحیه تلاش و تکاپوى سازنده را در افراد جامعه‏ اسلامى زنده نگهدارد و از ایجاد حالت ‏یاس و ناامیدى در زندگى شخصى مسلمانان جلوگیرى کند .
اهتمام اسلام به این معناى عام از انتظار و امید به آینده تا بدان حد بوده که از یک سو امید به فرا رسیدن گشایش از سوى خداوند در زمره برترین اعمال برشمرده شده و از سوى دیگر یاس و ناامیدى از رحمت‏ خداوند از جمله گناهان کبیره به شمار آمده است .
شاید بتوان گفت‏ بسیارى از روایاتى که در آنها به فضیلت «انتظار فرج‏» به ‏طور کلى و بدون ذکر متعلق فرج اشاره شده، به اصل تقویت روحیه امید به آینده و مقابله با حالت ناامیدى و بدبینى نسبت ‏به آینده نظر داشته‏اند، که از آن جمله مى‏توان به این روایات اشاره کرد:
- از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که:
من رضى عن الله بالقلیل من الرزق رضى الله عنه بالقلیل من‏العمل و انتظار الفرج عبادة (?) ؛ هر کس نسبت ‏به رزق کمى که خداوند به او داده خشنود باشد، خداوند نیز نسبت ‏به عمل کمى که او انجام مى‏دهد خشنود مى‏گردد و انتظار گشایش عبادت است .
انتظار شما نباید تنها متوجه امور ظاهرى، سطحى و محدود زندگى گردد. شما باید انتظارتان را تعمیق بخشید و چشم به راه آینده‏اى باشید که حقیقت مطلق، عدالت مطلق و معنویت مطلق در جهان حاکم شود .

- امام على علیه السلام در بخشى از روایت مفصلى که در آن به چهارصد مورد از امورى که براى صلاح دین و دنیاى مؤمن شایسته است، اشاره مى‏کنند؛ پس از توصیه به طلب رزق در بین طلوع فجر و طلوع شمس مى‏فرمایند:
انتظروا الفرج، ولا تیاسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظار الفرج (?) ؛ در انتظار گشایش باشید و از رحمت‏ خداوند ناامید نشوید؛ زیرا دوست ‏داشتنى‏ترین کارها نزد خداوند انتظار گشایش است .
- آن حضرت در بخش دیگرى از روایت‏ یاد شده پس از اشاره به این مطلب که ناشکیبایى در هنگام بروز ناگواری‌ها موجب از بین رفتن اجر انسان مى‏شود، مى‏فرماید:
… افضل اعمال المرء انتظار فرج الله عزوجل (?)؛ برترین کارهاى انسان، انتظار گشایش از سوى خداست .
- امام صادق علیه السلام نیز در ضمن سفارش‌هاى خود به ابوحنیفه مى‏فرمایند:
… و افضل الاعمال انتظار الفرج من الله ؛ برترین کارها انتظار گشایش از خداست .
ب- انتظار به معناى خاص: در این معنا، انتظار گشایش و امید به آینده از حالت امرى محدود، سطحى و فردى خارج شده و تبدیل به امرى گسترده، عمیق و اجتماعى مى‏گردد .
در توضیح این مطلب باید گفت: تعالیم ادیان الهى و به‏ ویژه دین مبین اسلام، دقیقا بر گرایش‌هاى درونى انسانها تکیه دارد و اهداف و برنامه‏هاى آنها بر اساس همین گرایش‌هاى درونى و ویژگی‌هاى فطرى سامان یافته است و در این میان نقش دین تنها جهت دهى، توسعه و تعمیق این گرایشهاست .
در موضوع مورد بحث نیز دین مبین اسلام با توجه به اینکه امید به آینده و انتظار یک گرایش فطرى و جوهره زندگى انسانهاست تلاش نموده که این گرایش را از یک‏سو توسعه و از دیگر سو تعمیق بخشد.
به این بیان که دین اسلام به همه انسانها مى‏گوید: اولا، شما فقط منتظر بهبود وضع زندگى خود و اطرافیانتان نباشید و تنها سعادت نزدیکان خود را طلب نکنید، بلکه این انتظار را نسبت ‏به همه افراد جامعه گسترش دهید و چشم‏انتظار روزى باشید که رفاه، سعادت، عدالت و معنویت نه تنها در شهر و دیار شما بلکه در همه جهان گسترده شود .
ثانیا، انتظار شما نباید تنها متوجه امور ظاهرى، سطحى و محدود زندگى گردد. شما باید انتظارتان را تعمیق بخشید و چشم به راه آینده‏اى باشید که حقیقت مطلق، عدالت مطلق و معنویت مطلق در جهان حاکم شود .
در این معنا، انتظار تنها به ظهور مردى تعلق مى‏گیرد که اگر بیاید نهایت ‏خوبی‌ها براى همه انسان‌ها در سراسر جهان فراهم خواهد شد. این انتظار به همان اندازه فضیلت و برترى دارد که تحقق متعلق آن .
نگاهى اجمالى به روایاتى که در فضیلت انتظار ظهور امام عصر (عج) وارد شده‏اند ما را به سطح ارزش این انتظار واقف مى‏سازد:
الف- امام سجاد علیه السلام منتظران را برترین مردم همه روزگاران بر مى‏شمارند:
… ان اهل زمان غیبته القائلون بامامته المنتظرون لظهوره افضل من کل اهل زمان (?) ؛ آن گروه از مردم عصر غیبت امام دوازدهم که امامت او را پذیرفته و منتظر ظهور او هستند برترین مردم همه روزگاران هستند .
ب- امام صادق علیه السلام در فضیلت انتظار به معناى دوم مى‏فرماید:
المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیل‏الله (?) ؛ کسى که در انتظار تحقق امر ما (برقرارى حکومت اهل بیت) باشد همانند کسى است که در راه خدا به خون خود غلتیده است .
ج- آن حضرت در روایت دیگرى منتظران ظهور را از زمره «دوستان خدا» برمى‏شمارند:
طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئک اولیاءالله الذین لاخوف علیهم ولا هم یحزنون؛ خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او . آنان دوستان خدا هستند، همانها که نه ترس به دل راه مى‏دهند و نه اندوهگین مى‏شوند .
د- امام صادق علیه السلام در بیانى دیگر منتظران ظهور را با شهیدشدگان در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله برابر دانسته، مى‏فرمایند:
من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع القائم فى فسطاطه . قال: ثم مکث هنیئة، ثم قال: لا بل کمن قارع معه بسیفه . ثم قال: لا والله کمن استشهد مع رسول‏الله، صلى‏الله علیه و آله (??) ؛ هر کس از شما بمیرد در حالى که منتظر این امر باشد همانند کسى است که با حضرت قائم (عج) در خیمه‏اش بوده باشد . سپس حضرت چند لحظه‏اى درنگ کرده، آنگاه فرمود: نه، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند . سپس فرمود: نه، به خدا همچون کسى است که در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله شهید شده باشد .




تاریخ : یکشنبه 89/4/20 | 11:7 صبح | نویسنده : منتظر مهدی005(ارمیا)
اشاره:

انتظار ظهور امام مهدى (عج) یا به تعبیر دیگر انتظار فرج آل محمد صلی الله علیه و آله در آموزه‏هاى دین اسلام از اهمیت و جایگاه بسزایى برخوردار است، اما این مفهوم خود مصداقى از مفهوم عام «انتظار فرج‏» یا امید به آینده است که در روایات اسلامى بر آن تاکید فراوانى شده است . مکتب اسلام با هدف زنده نگهداشتن روحیه تلاش و پشتکار در فرد و جامعه اسلامى بر امیدوارى نسبت‏ به آینده و انتظار فرا رسیدن گشایش از سوى خدا سفارش بسیارى کرده و مؤمنان را از هرگونه یاس و ناامیدى برحذر داشته است .
در این مقاله تلاش شده که با بررسى مفهوم عام و خاص انتظار و امید به آینده ریشه‏هاى فطرى این مفهوم و نقش سازنده آن در فرد و اجتماع را روشن سازد . 
 
مفهوم و جایگاه انتظار

«انتظار» ، یعنى «چشم‌داشتن‏» و «چشم به راه بودن‏.» (?)  چش‌مداشت‏ به یک تحول، چشم‌داشت به ‏یک رویداد خوب، چشم‌داشت به ‏یک گشایش … یا چشم به راه یک آینده مطلوب، چشم به راه یک عزیز سفر کرده، چشم به راه یک دستگیر، چشم به راه یک منجى و … به این معنا انتظار مفهومى است که با نهاد همه انسان‌ها عجین شده است و مى‏توان گفت که همه انسان‌ها به نوعى منتظرند .به بیان دیگر انتظار یا امید به آینده همزاد انسان است و اگر امید به آینده را از او بگیرند، سرنوشتى جز سکون، رکود، مرگ و تباهى نخواهد داشت، از همین روست که در کلام نورانى پیامبر گرامى آمده است:
الامل رحمة لامتى و لولا الامل ما ارضعت والدة ولدها و لاغرس غارس شجرا (?) ؛ امید براى امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى‏داد و هیچ باغبانى درختى نمى‏کاشت .
امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
براى ما دولتى است که هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مى‏سازد. و آنگاه [امام] فرمود: هر کس دوست مى‏دارد از یاران حضرت قائم باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالى که منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم، به پا خیزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد بر شما [این پاداش] اى گروه مشمول رحمت ‏خداوند!
همچنین حکایت ‏شده است که:
روزى حضرت عیسى(ع) نشسته بود و پیرمردى با بیل زمینى را شیار مى‏کرد. عیسى فرمود: بار خدایا! امید (آرزو) را از او برگیر . آن پیر در دم بیل را به کنارى انداخت و دراز کشید . ساعتى گذشت و عیسى گفت: بار خدایا! امید را به او بازگردان؛ بى‏درنگ آن پیر برخاست و شروع به کارکرد. (?)
لحظه لحظه زندگى انسان با امید همراه است و او هر دوره از عمر خود را به امید رسیدن به دوره بعدى پشت‏سر مى‏گذارد. کودکى که تازه به دبستان پاگذاشته به امید رفتن به کلاس بالاتر و پشت‏سر گذاشتن دوران آموزش ابتدایى درس مى‏خواند و تلاش مى‏کند. همین کودک دوران راهنمایى را با امید رسیدن به دوران دبیرستان سپرى مى‏کند و دوران دبیرستان را با این امید که روزى به دانشگاه راه یابد پشت‏سر مى‏گذارد . وقتى همین کودک دیروز و جوان امروز وارد دانشگاه مى‏شود امیدهاى تازه به او توش و توان مى‏دهد و به زندگى او معنا مى‏بخشد؛ امید رسیدن به جایگاه مطلوب اجتماعى، تشکیل خانواده، داشتن فرزند و … . پس از تشکیل خانواده و به دنیا آمدن فرزندان، همه امیدها و آرزوهاى انسان متوجه پیشرفت و ارتقاى فرزندانش مى‏شود و به این ترتیب حکایت پایان‏ناپذیر امید به آینده، تا آستانه مرگ، انسان را همراهى مى‏کند .
ناگفته نماند که این امید به آینده و انتظار تحقق فرداى بهتر، خود ریشه در یک ویژگى فطرى دارد و آن کمال‏جویى انسان است. انسان همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست‏یافتن به قله‏هاى پیشرفت و ترقى است و این در همه انسان‌ها با تفاوت‌هایى در سطح کمال موردنظر و تلاش و جدیتى که براى رسیدن به کمال مطلوب صورت مى‏گیرد، وجود دارد .
در هر حال، انتظار و چشم به راه آینده بودن شعله‏اى است در وجود انسان که هر چه فروزان‏تر و پرفروغ‏تر باشد تحرک و پویایى او نیز بیشتر خواهد بود و برعکس هر چه این شعله به سردى و خاموشى بگراید؛ تلاش و فعالیت انسان نیز کاستى مى‏پذیرد تا آنجا که او تبدیل به موجودى سرد، بى‏روح، بى‏نشاط، گوشه‏گیر و بى‏تحرک مى‏شود و این همان حالتى است که در روانشناسى به «افسردگى‏» تعبیر مى‏کنند . حالتى که شدت و ضعف و زمینه‏هاى به وجود آمدن آنها در افراد مختلف متفاوت است، اما عامل آن در هر حال چیزى جز خشکیدن نهال امید در وجود انسان نیست .
با توجه به اهمیت و نقش اساسى امید به آینده و انتظار فرج در زندگى انسانها مکتب اسلام تلاش نموده است‏ با تقویت این روحیه، تلاش و سرزندگى جوامع اسلامى و مسلمانان را به نهایت درجه خود رسانده و آنها را در هر زمان پویا و پایدار نگهدارد .
هر کس با مراجعه به خود و بررسى مصادیق مختلف انتظار در مى‏یابد که این مفهوم سه پایه اساسى دارد:
? . ناخشنودى از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛
? . امید و باور به آینده مطلوب؛
? . تلاش در جهت تحقق آینده مطلوب .




تاریخ : شنبه 88/12/29 | 5:33 عصر | نویسنده : منتظر مهدی005(ارمیا)

بدی تمام زمین را فرا گرفت ، هزار سال گذشت ، صدای آب تنی کردنی به گوش نیامد...

مولای من، امام زمانم ما را چه شده است؟...به چشم می بینیم گناهان را،به چشم می بینیم حرمت شکنی ها را ،به گوش می شنویم فریاد مظلومیت مسلمانی را...با تمام وجود درک می کنیم دردمندی اسلام و مسلمانان ومستضعفان عالم را....اما دست روی دست به نظاره نشسته ایم و غرق شده ایم در هیاهوی این دهکده...می بینیم که بنی اسرائیل تیشه به ریشه مسجد الاقصی می زند و کاری نمی کنیم ...می بینیم که بنی اسرائیل کمر به قتل برادران خود بنی اسماعیل بسته اند و کاری نمی کنیم...ما دیگر مسلمان نیستیم...همه ما از اسلام خارج شده ایم...مگر جدت رسول الله نگفت:هر کس صدای مدد خواستن مسلمانی را شنید و به سوی او نشتافت دیگر مسلمان نیست؟...

سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله...

محل عروج پیامبر دارد نابود می شود و دست روی دست گذاشته ایم...

خداوند گرداگرد مسجدالاقصی را مبارک گرداند و حالا می بینیم خون برادرانمان را  که بر روی زمین مقدس قدس می ریزد و کاری نمی کنیم...

ما را چه شده است...

هلا ای شیوخ الازهر دیگر چه اتفاقی باید بیفتد تا قلبتان به درد بیاید و به وظیفه تاریخی خود عمل کنید؟آیا در منافع شما قدس جایی ندارد؟آیا برادران شما در فلسطین به غیر از مسلمانان فریاد رس دیگری دارند؟

مولای من ...امام زمانم ...ما را ببخش...بی شرمی ما را نبین...

صدای گریه ات عالم را گرفته است...ما مسلمانان صم بکم شده ایم...اگر می دیدیم و می شنیدیم ...اگر غرق در گناه نبودیم...اگر به یاری تو می شتافتیم ...سال ها بود که آمده بودی...بی لیاقتی ما راببخش...شرمنده ایم...




تاریخ : پنج شنبه 88/12/13 | 4:50 عصر | نویسنده : منتظر مهدی005(ارمیا)

کجاست فرزند پیامبر مصطفی؟کجاست فرزند علی مرتضی؟کجاست فرزند خدیجه غراء؟کجاست فرزند فاطمه کبری؟

کجاست آن بقیت خداوند که از عترت رهنما تهی نمی گردد؟

کجاست آن حیات بخش نشانه های شریعت و اصحاب دین؟

کجاست آن شکننده شوکت متجاوزان؟

کجاست آن ویران کننده بناهای شرک و نفاق؟

پدر و مادرم به فدایت و جانم سپر بلایت! ای فرزند حجت های تام و تمام!  ای فرزند نعمت های کامل!

ای فرزند طه و محکمات!ای فرزند یس و الذاریات!

کاش می دانستم که جای تو کجاست؟

کاش می دانستم که کدامین زمین! کدامین خاک! جای پای توست.

چه سخت است بر من که همه را ببینم جز تو.

جانم فدای تو ! ای غایبی که ظهور به تو معنا می شود و وجود از تو تجسم می یابد...

جانم فدای تو!ای والا ترین آرزوی هر مشتاق! ای برترین تمنای هر مومن!ای زیبا ترین اجابت هر قنوت!




تاریخ : پنج شنبه 88/11/29 | 12:27 عصر | نویسنده : منتظر مهدی005(ارمیا)

 

خدایا! فتنه فزونی گرفته است، بلا بزرگ شده است و آزمایش شدت یافته است.

خدایا! اسرار هویدا شده است و رازها برملا شده است و پرده ها افتاده است.

خدایا! زمین تنگی می کند و آسمان خودداری.

خدایا! و در این حال و روز، شکایت جز تو، به کجا می توان برد؟

جز بر زانوی تو ، سر بر کجا می توان نهاد؟ جز به ریسمان تو، به کجا می توان آویخت؟ جز در پناه تو، کجا می توان سکنی گزید؟ و جز بر تو ، بر که می توان تکیه کرد؟

خدایا! در سختی و آسانی تکیه گاه جز تو کیست؟ و پناهگاه جز سایه سار مهر تو کجاست؟

خدایا! بر پیامبرت محمد و آل او درود فرست، آنان را اطاعتشان را بر ما فریضه شمردی و بدین سان، شأن و منزلتشان را به ما شناساندی.

خدایا! تو را سوگند به حق این عزیزان که باران گشایشت را بر ما ببار و از آستان فرجت نسیمی بر این دل های خسته جاری کن.

خدایا! طاقت تمام شده است. شکیب سرآمده است، کارد به استخوان صبوری رسیده است.

خدایا! هم الان ما را برهان. رهانیدنی به سرعت برق نگاه یا کمتر از آن.

ای پیامبر! ای وصی! ای علی! ای محمد! یاری ام کنید که شمایید یاوران من و دست اضطرار مرا در پناهگاه دست خویش بگیرید که دستی چنین با کفایت تنها از آن شماست.

مولای من! امام زمانم! این تو و این دستهای استیصال من! این تو و این فریاد استغاثه من! این تو و این چشم های اشکبار من!

به فریادم برس! مرا دریاب! 




  • فود تک
  • توماس
  • زیبا مد
  • آسمان