بـدون بـال من از آسمـان چـه می خواهم
و بی حضور تو از این جهان چه می خواهم
سوال می کـنـد از مـن شتـاب عقـربه ها
که این چنین از جان زمان چه می خواهم
نمی رسند بـه تـو جـاده های غـرق غبـار
از این مسیر بدون نشان چه می خواهم
سپـرده ام به دلـــم از تـب تــو دم نـزنـد
چه ساده لوح، از آتشفشان چه می خواهم
بـه غـیـر آمـدن تــو نـخـواستـــم چـیـزی
بخواه تا برسم به هر آن چه می خواهم
بـه شـوق بـودن تـو آمـدم بـه ایـن خـانـه
که بی حضور تو از جمکران چه می خواهم
صد قافله دل، به جمکران آوردیم
رو جانب صاحب الزمان آوردیم
دیدیم که در بساط ما آهی نیست
دامن دامن اشک روان آوردیم
جمکران قبله عارفان است جایگاه همه عاشقان است جمکران خانه اهل معنا منزل و مسکن سالکان است
جمکران پایگاه ملایک مرکز جمع کرّوبیان است جمکران شد محلّ عبادت رازگاه همه قُدسیان است جمکران جای دیدار مهدی بهر عشّاق و هم صالحان است جمکران شد شفابخش دلها معجزاتش به عالم عیان است هر که ترسد ز هر چیز و هر کس آید اینجا که دار الامان است از زن و مرد عالم در اینجا نام صاحب زمان بر زبان است گو به درماندگان البشاره حجه بن الحسن میزبان است مصلح عالم او باشد و بس باغ دین را همو باغبان است الغرض جای هر حاجت ما جمکران جمکران جمکران است (قاضی زاهدی) گو به یاران که این بنا قطعهای از جنان است |
: قاضی زاهدی |
یک شب بیا ستاره بریزم به پای تو ای آفتاب من همه چیزم فدای تو
یک شب بیا به ما برسد ای اذان صبح از پشت بام مسجد کوفه صدای تو
ما مدتی است خانه تکانی نکرده ایم شرمنده ایم در دل ما نیست جای تو
غیر از همین دو قطره اشکی که مانده بود چیزی نداشتم که بیارم برای تو
از روزهای هفته سه شنبه برای من شبهای پنجشنبه و جمعه برای تو
روزی به خاطر سفر جمکران من روزی به خاطر سفر کربلای تو |
: علی اکبر لطیفیان |
مرا از جمعه ها آغاز کن، از شنبه بیزارم که از حس غریب و مبهم آدینه سرشارم
من از تعطیل چشمان شما، نه، برنمی گردم خدا هم خواسته، پس من کیم تا دست بردارم و اعجاز شما در جمکران معراج شعری شد که بعد قله اش هرگز نخواهد شد پدیدارم به شوقت چشم های خسته را تا عشق می آرم از اینجا می رسی، باشد بگو تا چند بشمارم؟ گلاب و عطر خاک و ضجه ضجه آیه قرآن و نرگس در مسیر خالی پروانه می کارم برایم هفته از دیدار تو آغاز می گردد مرا از جمعه ها آغاز کن، از شنبه بیزارم |
: شیدا شیرزاد عراقی |
آدما اگر پریشونت نشن، چیکار کنن؟ چهجوری گلایه تو رو به روزگار کنن؟
به نسیم بگن که از جدایی ها خبر نیار چش به راه یه عزیزیم، اشکمونو در نیار
گلا بی روی تو مبتلا به دل تنگی میشن آینهها کم میآرن، دچار بیرنگی میشن
گرچه لطف باغبون از سرمون کم نمیشه واسه غنچه هیچی بارونای نمنم نمیشه
این روزا از کوچه دعا صدای پا میآد تو هوای جمکران، عطر فرشتهها میآد |
: حمید هنرجو |
جمکران |
میعادگاه مرد داناست جمکران هنگامه قیامت کبر است جمکران
گر اعتبار قم توبپرسی زاهل دل پاسخ چنین دهند که پیداست جمکران
معصومه میدهد به قم از مرحمت شرف لطف خفی به صورت معنااست جمکران
اهل صفا به مروه اگر ره نیافتند گو جمکران روند مصفّاست جمکران
حاشا به من که گویمش از کعبه برتر است گر کعبه نیست کعبه دلهاست جمکران
حاجت رواست هرکه کند رو بدان مکان چون قبلهگاه اهل تولاست جمکران
خاکش برای اهل بصیرت چو توتیاست کهل بصر ، شفی المهاست جمکران
بنیاد مسجدش که به امر ولی بود برپایه فتوّت و تقواست جمکران |
.: Weblog Themes By Pichak :.