سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 89/6/8 | 7:6 عصر | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

شهادت در پی توست

 امام علی‏علیه السلام: چون خدای سبحان این آیه را نازل کرد:

«الم - أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ؛ [1] 

الم - آیا مردم پنداشتند همین که گفتند ایمان آوردیم، رها می‏شوند

 وآزمایش نمی‏شوند؟»، دانستم که تا پیامبر خدا میان ماست، فتنه

 و آزمونی بر ما نازل نمی‏شود.

 گفتم:ای پیامبرخدا!این فتنه‏ای که خداوندْتو راازآن آگاهانیده چیست؟

 فرمود: «ای علی! امّت من پس از من امتحان می‏شوند».

 گفتم:ای پیامبر خدا!مگر روز اُحد که برخی از مسلمانان به شهادت

رسیدند و شهادت نصیب من نشد و این بر من دشوار بود، به من

 نفرمودی که: مژده باد بر تو، که شهادت از پی توست»؟

 به من فرمود:«آری،چنین است،و آن گاه صبرتو چگونه خواهد بود؟».

 گفتم: ای پیامبر خدا! این از جاهای صبر نیست، بلکه از موارد مژده

و سپاس است. [2] .

 اُسد الغابة - به نقل از ابن عبّاس -: علی‏علیه السلام به پیامبرصلی

الله علیه وآله گفت: روز اُحد که شهادت من به تأخیر افتاد و شهیدان

به شهادت رسیدند، به من فرمودی که: «شهادت از پی توست، پس

آن گاه که این از خون آن (اشاره به سر و محاسن خویش) رنگین شود،

 شکیبایی‏ات چگونه خواهد بود؟».

 علی‏علیه السلام گفت: ای پیامبر خدا! اگر آنچه را که برایم فرمودی،

محقَّق شود، این از موارد صبر نیست، بلکه از موارد بشارت و کرامت

 است. [3] .

  امام علی‏علیه السلام: روزی پیامبر خدا [ در آستانه ماه رمضان]

 برای ما خطبه خواند... سپس گریست. گفتم: ای پیامبر خدا! چه

 چیزی تو را می‏گریانَد؟

 فرمود: «ای علی! برای آن می‏گریم که در این ماه، حرمت تو را

می‏شکنند. گویا می‏بینم که تو در حال نماز خواندن برای پروردگار

 خویشی که شقی‏ترینِ اوّلین و آخرین، همزاد پی کننده ناقه قوم

ثمود، بر می‏خیزد و بر فرق سرت ضربتی می‏زند که مَحاسن تو با

آن رنگین می‏گردد».

 گفتم: ای پیامبر خدا! آیا این حادثه، در حالت سلامتِ دین من است؟

 فرمود: «در سلامتِ دین توست».

 سپس فرمود: «ای علی! هرکس تو را بکشد، مرا کشته است.

هر کس تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. هر که تو را

 دشنام دهد، مرا دشنام داده است؛ چرا که تو همچون جان من برای

 منی. روح تو از روح من و سرشت تو از سرشت من است. خداوند

 متعالْ من و تو را آفرید، و من و تو را برگزید؛ مرا برای نبوّت برگزید

و تورابرای امامت.هرکس امامت تو راانکارکند،نبوّت مراانکارکرده است.

 ای علی! تو وصیّ من، پدر فرزندان من، همسر دختر من و جانشین

من بر امّت منی، در حیاتم و پس از مرگم. فرمان تو فرمان من است و

 نهی تو نهی من. به خدایی که مرا به نبوّت برانگیخت و مرا بهترینِ

 آفریده‏ها قرار داد، سوگند می‏خورم که تو حجّت خدا بر آفریدگان و

امین او بر رازش و جانشین او بر بندگان اویی». [4] .

*******

پاورقی:1- عنکبوت،آیه1و2----2- نهج البلاغه،خطبه156،نهج السعاده،ج1،ص381

3- اسدالغابه،ج4،ص110---4- الامالی صدوق،ص84-86




تاریخ : جمعه 89/6/5 | 7:44 عصر | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

امام رحمت حتی برای دشمن‏


 پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مظهر رحمت و

 شفقت بوده تا جایی که قرآن کریم ایشان را رحمتی از جانب خداوند

متعال برای جمیع عالمیان معرفی می‏کند:

«وَ ما اَرْسَلْناکَ اِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ». [1] .

امیرمؤمنان حضرت علی علیه‏السلام نیز همین حالت را داشتند و برای

 همگان رحمت بودند تا جایی که ایشان را پدر یتیمان لقب داده‏اند.

در متون تاریخی آمده است که، وقتی امیرمؤمنان علی علیه‏السلام بر

 اثر ضربت زهرآگین ابن‏ملجم بستری شدند، طبیبان معالج برای امام

 شیرگاوتجویزکردند،هنگامی که این خبربه کودکان یتیم وبی‏سرپرست

کوفه رسید، ساعتی نگذشت که دهها مرد و زن و گروهی از کودکان

 بی‏سرپرست هر کدام با ظرف شیری مقابل خانه‏ی امام تجمّع کردند تا

شاید با شیری که آورده‏اند برای حامی یتیمان و پدر مهربانشان بهبودی

 حاصل شود، حضرت نیز در حد لازم تناول می‏فرمودند و بقیه‏ی آن را

 برای ابن‏ملجم (قاتل خود) می‏فرستادند.

*******

پاورقی:1- سوره انبیاء،آیه107




تاریخ : جمعه 89/6/5 | 11:25 صبح | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

پیروان واقعی معاویه


 کلمه ناقه در عربی به معنی شتر ماده است و کلمه جمل به معنی شتر نر می باشد. بعد از جنگ صفین که میان امیرالمؤ منین (علیه السلام) و معاویه در سرزمین صفین به وقوع پیوست. بعد از جنگ شتر سواری از مردم کوفه که مرکز خلافت حضرت علی (علیه السلام) بود وارد شام پایتخت معاویه شد. یکی از شامیان چون آن مرد کوفی را با شتر دید با وی گلاویز شد و گفت: این ناقه که تو بر آن سواری مال من است و تو آن را در صفین هنگامی که در رکاب علی (علیه السلام) بودی از من گرفتی!


مرد کوفی منکر شد گروهی از شامیان نیز به طرفداری از مرد شامی برخاستند و برای حل این دعوا جملگی نزد معاویه رسیدند.


مرد شامی پنجاه نفر شاهد را آورد که ناقه حاضر متعلق به اوست. شاهدان نیز موضوع را گواهی کردند. معاویه هم دستور داد تا شتر را بگیرند و به مرد شامی بدهند!!


مرد کوفی وقتی موضوع را چنین دید گفت: ای معاویه شاهدان همگی گفتند: این ناقه متعلق به این مرد شامی است در صورتی که این شتر ناقه نیست بلکه جمل است و آن ماده نیست بلکه نر است و این هم علامت آن.


معاویه گفت: با این وصف چون شهود گواهی داده اند حکم صادر شده است و باید اجرا شود! سپس معاویه مرد کوفی را به خلوت برد و قیمت شتر را از او پرسید و دو برابر قیمت آنرا به وی بخشید.


آنگاه به او گفت: از جانب من به علی بگو در جنگ آینده با صد هزار نفر از مردمی که میان شتر نر و ماده فرق نمی گذارند با تو روبرو خواهم شد. [1] .


*******

پاورقی:1- مروج الذهب مسعودی




تاریخ : چهارشنبه 89/6/3 | 6:8 عصر | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

ماه حسن

ماه صیام، ماه خداوند ذوالعطاست 

ماه وفور فیض و کرامات کبریاست

                            ماه صعود روح به اوج فضیلت است 

                            ماه نزول مایده‏ی رحمت خداست

ماه قعود و ماه قیام و مه نماز 

ماه سجود و ماه سلام و مه دعاست

                            ماه پناه خواستن از هول رستخیز 

                            بر درگه کریم خطاپوش ذوالعطاست

ماه نجات و مغفرت و بخشش است و جود 

ماه شکستن صنم سرکش هوی‏ست

                            ماه گذشتن از هوس و رستن از خودی 

                            ماه انابه از گنه و ماه التجاست

ماه صیام، ماه بزرگ ضیافت‏ست 

گسترده خوان بخشش رحمان به هر کجاست

                           این ماه، ماه جوشش فیض است و این سخن 

                          نص کلام خالق غفار ذوالعلاست

هست از هزار ماه فزون قدر اوی و قدر 

قدرش ز قدر اوست که پرقدر و پربهاست

                         ماه نزول مصحف و روح و فرشتگان 

                         ماه خدا و، ماه علی، ماه مجتبی‏ست

در نیمه‏ی مبارک این ماه پرشکوه 

در جلوه روی ماه حسن، سبط مصطفی‏ست

                        ماه حسن، ولی خداوند ذوالمنن 

                        ماه تجلی گهر بحر «انما» ست

ماه شکفتن گل گلزار احمدی‏ست 

ماه رسیدن ثمر نخل «هل اتی» ست

                       میلاد سبط اکبر و نوباوه‏ی بتول 

                     زینت‏فزای این مه پررونق و صفاست

در بیت وحی، عصمت کبرای سرمدی 

خندان چو گل به چهره‏ی خندان مرتضی‏ست

                      چون طلعت حسن، گل رخسار بوالحسن 

                      گلنار و لاله‏گون و دلفروز و جانفراست

عید تولد حسن و ماه مغفرت 

بخشد اگر خدا گنه عاصیان، رواست

                      بر ما ببخش جرم و خطای گذشته را 

                      توفیق ده بدانچه تو را موجب رضاست

«مردانی» از تو می‏طلبد حسن عاقبت 

چون خوشه‏چین خرمن اولاد مصطفی‏ست(1)

********

پاورقی:1- شعرازمحمدعلی مردانی




تاریخ : چهارشنبه 89/6/3 | 5:38 عصر | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

جواب به یک اعتراض

روزی امام مجتبی علیه‏السلام با لباسی آراسته و با شکوهی خاص در حالی که سوار بر مرکبی زیبا بود از کوچه‏های مدینه عبور می‏کرد. در مسیر راه پیرمردی یهودی در کمال پریشانی و گرسنگی عنان مرکب امام را گرفت و گفت: «ای پسر پیغمبر سؤالی دارم، منصفانه جواب دهید.»

حضرت علیه‏السلام فرمود: «بپرس!»

یهودی گفت: «جد شما رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«الدنیا سجن المؤمن و جنة الکافر.»

«دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است.»

تو به اعتقاد خود مؤمنی و من کافرم، لیکن تو را همواره اسبها و غلامان و کنیزان و لباس‏های فاخر و خانه‏ها و فرشهای رنگین و غذاهای لذیذ آماده است، اما من که یهودی و کافر می‏باشم دنیای تو را بهشت می‏نگرم و دنیا نسبت به من زندان است، به گونه‏ای که از هر جهت بیچاره‏ام.»

امام علیه‏السلام در حالی که تبسم شیرینی بر لب داشت فرمود:

«ای پیر! اگر تو نظر کنی به آنچه خداوند در آخرت برای مؤمنان آماده فرموده و نعمت‏های بهشتی ما را با نعمت‏های دنیوی مقایسه کنی، آنگاه خواهی فهمید که من در این دنیا در زندانم، و اگر جایگاه کفار و منافقان و عذاب‏های آنان را در قیامت می‏دیدی هر آینه می‏فهمیدی که تو اکنون در بهشت و با کمال فراغت زندگی می‏کنی.»[1] .

********

پاورقی:1- فصول المهمه،ابن صباغ مالکی،ص138




تاریخ : یکشنبه 89/5/31 | 7:18 عصر | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

داستان دوستان

معجزه امام حسن مجتبی )

از جمله معجزاتی که آن حضرت آشکار نمود ثمر و میوه گرفتن از درخت خشک

 و بی‏برگ به اذن خدای متعال بود. محمد بن صفار در بصائر الدرجات به اسناد

 خود از ابی‏عبدالله امام جعفر صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: امام حسن

بن علی(ع)برای عمره ازخانه خارج شدو مردی ازفرزندان زبیرهمراه آن حضرت

 بود که قائل به امامت زبیر بود، پس هنگامی که در یکی از منازل بین راه برای

استراحت توقف نمودند به زیر درخت نخلی خشک که از بی‏آبی خشک شده بود

 نشستند، زیر آن نخل بی‏ثمر فرشی برای امام حسن (ع) گستراندند و برای آن

مرد زبیری به درخواستش زیر درخت نخل دیگری فرش گستردند، پس مرد زبیری

 در حالی که سرش را بلند کرده بود گفت: کاش این درخت رطبی داشت و ما از

آن می‏خوردیم.

امام حسن (ع) فرمود: آیا هوس رطب کرده‏ای؟

 مرد گفت: بله، امام حسن (ع) دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و دعایی

 خواند که مرد زبیری مضمون آن را نفهمید پس نخل خشکیده سبز شد و به حال

اولش بازگشت و برگ و میوه و ثمر داد.

امام صادق (ع) فرمود: مرد ساربانی که با ایشان بود از این جریان متعجب شده و

 از تعجب تلوتلو می‏خورد و می‏گفت: بخدا قسم که سحر و جادو نمود.

آنگاه امام حسن (ع) فرمود: ای وای بر تو این جادوگری نیست و لکن دعای پسر

 رسول خدا (ص) است، که اجابت شده است.

 امام صادق (ع) فرمود: پس از نخل بالارفتند تا اینکه هر چه ثمر بر آن بود بریده و

به پائین آوردند و برای همه کفایت نمود.




تاریخ : یکشنبه 89/5/31 | 7:5 عصر | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

فخر کاینات

ای آن که جلوه‏ای ز جمال خدا تویی 

فرزند فاطمه، حسن مجتبی، تویی

                      پور علی و سبط نبی، فخر کاینات 

                     نور و سرور چشم و دل مرتضی، تویی

میلاد تو به نیمه‏ی ماه خدا بود 

یعنی که جلوه‏ای ز کمال خدا تویی

                   حسنت چنان شبیه پیمبر بود، که من 

                   در بحر حیرتم که مگر مصطفی تویی؟!

بعد از علی به مسند حق، بهر مسلمین 

رهبر تویی، امام تویی، پیشوا تویی

                  شادی‏فزای خانه‏ی وحیی، که بر نبی 

                  آن کوثری که کرد خدایش عطا، تویی

هنگام رزم، همچو علی تیغ می‏زنی 

هنگام صلح، مظهر صلح و صفا تویی

                در راه پایداری قرآن، ز دست خلق 

               آن کس که خورد خون جگر سالها، تویی

آن قهرمان، که با همه‏ی قدرت از عدو 

بهر خدا شنید بسی ناسزا، تویی

                در بحر پرتلاطم و طوفان حادثات 

                در کشتی نجات بشر، ناخدا تویی

صلح تو شد، مقدمه‏ی نهضت حسین 

بنیانگذار واقعه‏ی کربلا، تویی

                «خسرو» به غیر درگه تو رو کجا کند؟ 

                ای آن که با ضمیر همه آشنا تویی(1)

******

پاورقی:1- شعرازسیدمحمدخسرونژاد




تاریخ : جمعه 89/5/29 | 11:44 صبح | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

داستان دوستان

پاسخ کودک در کلاس، از علوم مختلف

حضرت صادق آل محمّد صلوات الله علیهم در ضمن بیانی مفصّل حکایت فرماید:

روزی یک نفر عرب بادیه نشین به قصد حجّ خانه خدا حرکت کرد و در حال احرام چند تخم کبوتر از لانه کبوتران برداشت؛ و آن ها را شکست و خورد، سپس متوجّه شد که در حال احرام نباید چنین می کرد.

و چون به مدینه بازگشت از مردم سؤال نمود خلیفه رسول الله صلی الله علیه وآله کیست؟ و منزلش کجاست؟

او را نزد ابوبکر بردند و او پاسخ آن مسئله را ندانست.

و بالاخره در نهایت أعرابی را نزد امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام آوردند و حضرت پس از مذاکراتی اظهار نمود: آنچه سؤال داری از آن کودکی که در کلاس نزد معلم نشسته است بپرس که او جواب کافی را به تو خواهد داد.

أعرابی گفت: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون»، پیغمبر خدا رحلت کرد و دین بازیچه افراد قرار گرفت و اطرافیان او مرتدّ شده اند.

حضرت امیر علیه السلام فرمود: خیر، چنین نیست و افکار بیهوده در خود راه مده؛ و از این کودک آنچه می خواهی سؤال کن تا تو را آگاه نماید.

وقتی أعرابی متوجّه کودک - یعنی؛ حضرت ابو محمّد حسن مجتبی علیه السلام - شد دید قلمی به دست گرفته و مشغول خطّ کشیدن روی کاغذ می باشد؛ و معلّم او را تشویق و تحسین نموده و به او آفرین می گوید.

اعرابی خطاب به معلّم کرد و گفت: ای معلّم! اینقدر او را تعریف و تمجید و تحسین می کنی، که گویا تو شاگردی و کودک، استاد تو است!؟

اشخاصی که در آن جلسه حضور داشتند خنده ای کردند و گفتند: ای أعرابی! تو سؤال خود را بیان کن و پراکنده گوئی مکن.

أعرابی گفت: ای حسن، فدایت گردم! من از منزل به قصد حجّ خارج شدم؛ و پس از آن که احرام بستم، به لانه کبوتران برخورد کردم؛ و تخم آن ها را برداشته و نیمرو کردم و خوردم و این خلاف را از روی عمد و فراموشی مسئله انجام دادم.

حضرت مجتبی علیه السلام فرمود: ای أعرابی! کار تو عمدی نبود و در سؤال خود اشتباه کردی.

أعرابی گفت: بلی، درست گفتی و من از روی نسیان و فراموشی چنین کردم، اکنون باید چه کنم.

خطّ کشی روی کاغذ بود فرمود: به تعداد تخم کبوتران که مصرف کرده ای، باید شتر جوان مادّه تهیّه کنی؛ و سپس آن ها با شتر نر، جفت گیری کنند؛ و برای سال آینده هر تعداد بچّه شتری که به دنیا آمد، آن ها را هدیه کعبه الهی قرار دهی و قربانی کنی تا کفّاره آن گناه باشد.

أعرابی گفت: این کودک دریائی از معارف و علوم الهی است؛ و اگر مجاز باشم خواهم گفت که تو خلیفه رسول الله باید باشی.

آن گاه حضرت مجتبی سلام الله علیه فرمود: من فرزند خلف رسول خدا هستم؛ و پدرم امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام خلیفه بر حقّ وی خواهد بود.

أعرابی گفت: پس ابوبکر چکاره است؟

فرمود: از مردم سؤال کن که او چکاره است.

در همین لحظه صدای تکبیر مردم بلند شد و حضرت امیر علیه السلام فرمود: شکر و سپاس خداوندی را که در فرزندم علم و حکمتی را قرار داد که برای حضرت داود و سلیمان علیهماالسلام قرار داده بود.[1] .

**** 

پاورقی:1-تهذیب شیخ طوسی ،ج5،ص354،ح144---مدینه المعاجز،ج3،ص944---هدایه الکبری،ص38




تاریخ : یکشنبه 89/5/24 | 7:21 عصر | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

تشریع روزه رمضان

به نقل یعقوبی: سیزده روز بعد از تحویل قبله، حکم روزه رمضان نازل گردید، [1] و به نقل مرحوم مجلسی: تحویل قبله در 15 شعبان بود [2] علی هذا تشریع روزه رمضان در بیست و هشتم ماه شعبان از سال دوم هجرت بوده است، مرحوم کلینی از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که چون ماه رمضان نزدیک شد و سه روز از شعبان مانده بود بلال به دستور رسول الله صلی الله علیه و آله مردم را جمع کرد و آن حضرت بر آنان خطبه خواند و آمدن رمضان و فضائل آن را بیان فرمود. [3] .

به این طریق: با ورود شهر رمضان در سال دوم هجرت مسلمانان ماه پرهیز، ماه رحمت، مغفرت و صیام آن را آغاز کردند که تا قیام قیامت عمل واجب و عموی گردید، روزه در امتهای نیز بوده و اختصاص به اسلام ندارد، چنان که در کلام الله آمده:

کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون [4] .

روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما (بودند) مقرر شده بود، باشد که پرهیزگاری کنید.

اما معلوم نیست کیفیت آن چگونه بوده است، مثلا در بنی اسرائیل روزه ای بوده بنام صوم الصمت یعنی روزه سکوت که شخصی مثلا یک روز با کسی سخن نمی گفت و ظاهرا فقط فکر می کرد، در قرآن کریم، آنجا که از ولادت حضرت عیسی خبر میدهد آمده است که عیسی به سخن درآمد و به مادرش گفت:

فاما ترین من البشر احدا فقولی انی نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم انسیا [5] .

پس اگر کسی از آدمیان را دیدی، بگوی: من برای (خدای) رحمان روزه نذر کرده ام، و امروز مطلقا با انسانی سخن نخواهم گفت.

یعنی اگر کسی را دیدی و گفتند: این بچه از کجاست با اشاره بگو که من برای خدا نذر روزه سکوت کرده ام و امروز با کسی سخن نخواهم گفت، تا من خود سخن گویم و جواب آنها را بدهم، چنان که به سخن درآمده و جواب گفت.

در شریعت اسلام اگر کسی روزه بگیرد و سخن نگوید مانعی ندارد، ولی حرام است که سکوت را جزء نیت روزه قرار بدهد یعنی روزه سکوت حرام است فقهاء نیز بنابر روایات به حرمت آن فتوی داده اند.

ان رسول الله صلی الله علیه و آله و قال: لاوصال فی صیام ولا صمت یوم الی الیل ولا عتق قبل الملک؛ [6] .

ناگفته نماند صوم وصال آن است که: انسان روز و شب را روزه بگیرد و فقط در سحر افطار بکند که مانند صوم صمت حرام است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دو تا مؤ ذن داشت که اذان می گفتند یکی عبدالله بن م مکتوم که نابینا بود و دیگری بلال حبشی، عبدالله قبل از صبح اذان می گفت و بلال بعد از صبح، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرموده بود: هر وقت صدای ابن ام مکتوم را شنیدید بخوردید و بیاشامید و هروقت صدای بلال را شنیدید امساک نمایید چنان که این مطلب را امام صادق علیه السلام از آن حضرت نقل فرموده است [7] .

آیات روزه همان آیات سوره بقره از 183 تا 187 هستند که تا قیام قیامت سند این عبادت خدایی می باشند و از آیات معلوم می شود که این تکلیف بر مسافر و مریض نوشته نشده و آن ها باید بعد از سفر و بعد از صحت روزه بگیرند:

فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر [8] .

هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد (به همان شماره) تعدادی از روزهای دیگر(را روزه بدارد)....

بنابراین روزه در حال مرض و در سفر نه تنها جایز نیست بلکه حرام و بدعت است، و نیز آنان که در اثر پیری روز برای آنها سخت است:

وعلی الذین یطیقونه فدیة طعام مسکین؛ [9] .

و برکسانی که (روزه) طاقت فرساست، کفاره ای است که خوراک دادن به بینوایی است.

با نقل چند روایت در فضیلت روزه این مطلب را به پایان می بریم.

1: عن ابی عبدالله علیه السلام: قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم: الصائم فی عبادة و ان کان علی فراشه ما لم یغتب مسلما [10] .

روزه دار در عبادت است گرچه در بستر باشد، تا وقتی غیبت مسلمانی را نکرده است

2: عن ابی عبدالله علیه السلام: قال نوم الصائم عبادة و نفسه تسبیح [11] .

خواب روزه دار عبادت و نفس او تسبیح است.

3: عن ابی عبدلله علیه السلام انه قال: للصائم فرحتان، فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه [12] .

برای روزه دار، دو سرور و خوشحالی است: 1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)

********

پاورقی:1-تاریخ یعقوبی،ج2،ص25**2-بحارالانوار،ج19،ص139

3-کافی،ج4،ص67،باب فضل شهررمضان**4-سوره بقره،آیه183

5-سوره مریم،آیه26**6- کافی،ج4،ص95،باب صوم الوصال وصوم الدهر

7-وسائل الشیعه،ج4،ص625**8-سوره بقره،آیه184**9-سوره بقره،آیه184

10و11-اصول کافی،ج4،ص64و65باب ماجاءفی فضل صوم وصائم احادیث9،12و15

12- همان مدرک




تاریخ : پنج شنبه 89/5/21 | 8:7 عصر | نویسنده : منتظرمهدی026(محمدصادق)

فضیلت ماه مبارک رمضان


 شهر رمضان شهر الله عزوجل و هـو شهر یضاعف فیه الحسنات و


 یمحـو فیه السیئات و هو شهر البـرکه و هو شهر الانابه و هو شهر


 التـوبه وهو شهر المغفـره و هـو شهرالعتق من النار والفوز بالجنه،


 الا فاجتنبـوا فیه کل حرام و اکثروا فیه مـن تلاوه القران... [1]


 ترجمه:


  ماه رمضان ماه خداوند عزیز و جلیل است، و آن ماهـی است که در


آن نیکیهادوچندان و بدیها محو میشود، ماه برکت و ماه بازگشت به خدا


 و تـوبه ازگنـاه و مـاه آمـرزش و مـاه آزادی از آتـش دوزخ و کـامیـابـی


به بهشت است.


آگاه بـاشیـد در آن ماه از هـرحـرامـی بپـرهیزیـد و قـرآن را زیاد بخـوانیـد.


*******


بحارالانوار،ج96،ص340




  • فود تک
  • توماس
  • زیبا مد
  • آسمان