سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 89/6/7 | 3:24 صبح | نویسنده : منتظرمهدی018(غریبه‌ی‌آشنا)

صدای اذان می‏آید، در غروب غم ‏انگیز کوچه پس کوچه‏های کوفه، شبنم‏های مظلوم نگاهت چقدر مقدس است!
صدای اذان می‏آید و کسی تو را می‏خواند؛ بی‏آنکه بدانی در خون نخل‏ها روییده‏ای، ای سبزترین اندیشه و ای سرودنی‏ترین غزل خداوند! صدای اذان می‏آید و کسی تو را می‏خواند. چقدر غریبه‏ای، ای آشناترین پرواز!
صدای اذان که می‏آمد، تو در طراوت گلبانگش موج می‏زدی و نخل‏ها چه عاشقانه تو را از آسمان می‏طلبیدند و صدایی مقدس که در نوری محض تنها تو را می‏خواند و سجاده غرق در تسبیح «ما فی السماوات» تنها به یاد تو آغوشی سرخ می‏گشود تا حق دوستی را ادا کرده باشد.
شب غریبی است، شب ضربت خوردنت و بیگانه نیستم با تو. امروز را شریک غم فاطمه و پدر فاطمه‏ام. شب غریبی است، شب ستودنی پروازت، «انا انزلناه فی لیله القدر» که می‏خوانیم، اشک بی‏کسی، نگاهمان را می‏پوشاند.
امشب، شب بزرگی است، نوزدهمین شب میهمانی خداوند است؛ آری! شب نوزدهم ماه ضیافت و نور که تو به آسمان دعوت می‏شوی و در خلوتی سراسر نیایش، ناگهان صدای زوزه گرگی، نجابت رکوع و سجودت را به هم پیوند می‏زند تا فرشتگان به لعن و نفرینش برخیزند و خبرش دهند از عذابی سخت که تنها به نام او یعنی ابن ملجم ثبت شده است.

 




  • فود تک
  • توماس
  • زیبا مد
  • آسمان