سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 89/5/19 | 11:10 صبح | نویسنده : منتظرمهدی018(غریبه‌ی‌آشنا)

بوی رمضان می آید و من، بی قرار مولایم؛

بوی رمضان، یاد یتیمان را در دل، تازه می کند؛ چنان که داغ علی را در دل یتیمان زنده می کرد.

بوی رمضان می آید و صدایی مدام در گوشم می خواند؛

 اللّه اللّه از قرآن! اللّه اللّه از یتیمان؛ باید از خواستن نفسم بگذرم.

رمضان، بوی یاد یتیمان و فقیران و در راه ماندگان می دهد،

بوی نمازی از سر نیاز و سرود عاشقانه سحر،

 بوی ناز معبود و نیاز عابد، بوی شکستن غرور یازده ماه خودبینی.

رمضان می آید؛

با کوله باری از تجرد نور می خواهد بیاموزد که یکی هست و هیچ نیست جز او.

می خواهد بگوید اگر سر کلاس خودسازی بنشینی، درمی یابی که عددی جز یک نیست؛ زیرا مصداقی جز یکی نیست.

رمضان آمده تا بگوید گر تو این انبان زِ نان خالی کنی، گنج معرفت می شود. آمده تا بگوید دهان از طعام بربند تا خورنده میوه درخت عشق شوی که منادی، دیروقتی است تو را به سوی خدا می خواند و تو در بند طعام و لباسی.

رمضان آمد تا شلاق به تن غفلت بزند و دست نوازش بر سر فطرت کشد؛

شاید غبار از جان برافتد.

رمضان آمده است

؛ مثل بهار چمن زارهای احساس.

خوش آمد!




  • فود تک
  • توماس
  • زیبا مد
  • آسمان