آمد بهار و گل رخ من در سفر هنوز
خندید و ابر چشم من از گریه تر هنوز
آمد درخت گل به بر امّا چه فایده
کان سرو گلعزار نیامد به بر هنوز
« فرا رسیدن بهار طبیعت و سال نو بر همه دوستان عزیز و محبان آقا تبریک و تهنیت باد »
بهار من سلام
یک سلام عاشقانه
و بعد
و بعد نوروزی دیگر...
اما هر روزی که می آید مگر نوروز نیست؟
به من میگویند چرا از بهار نمی نویسی؟
چرا صفحات دلت را همراه با آمدن بهار بهاری نمیکنی؟
اما ...
اما مگر من از بهار نگفتم؟
به خدا از بهار گفتم
هر بار که نوشتم از بهار زندگی حرف زدم و حرف زدم
آنقدر که گاهی دیگر نمی دانستم از بهار گفتن را با کدام حرف آغاز کنم که همچو بار قبل نباشد !
آنقدر از بهارم که تو باشی گفتم
گفتم
گفتم
اما نیامدی
نیامدی که بهاری شوم... همچو گلهای سبزپوش باغچهی خانهی مان که هر سال لباسهای سبزشان را میپوشند و وقتی نگاهشان میکنم سرشان را به نشانه ی شادی میچرخانند.
نگاهی به نشانهی رضایت از رضایتشان میکنم و میروم !
میروم پی کارم !
و تمام مدت لحظههایم را به این فکر میکنم که بهار من کجاست؟
کی می آید؟
دلم خشکید !
یخ زد !
سنگ سرمایش زدند . . . سرش شکست
سنگ خزانش زدند . . . دلش شکست
بهار سبز زندگیم !
با اینکه دلم یخ زده از سرما
اما با چشمان منتظرم چشم به راهت هستم
و می مانم
تنها دستم را بگیر!
همین برایم کافیست تا طوفان ها و گرد بادهای روزگار، من سرمازده را از پا نیندازد.
آقای خوبم !
بهار در راهم
هر چقدر که باشه منتظرت میمونیم
و همه مون میدونیم پشت این روزها روز آمدن تو عاشقانه زمینیان را به تماشا نشسته تا بیاید و بهاریمان کند.
از خدا میخوام که این سال جدید با ظهور تو برامون بهترینا رو رقم بزنه.
از خدا میخوام که توی این سال جدید همهی غمای دلت تموم شن و لبخندتو رو، جد بزرگوارت و مادر عزیزت ببینن.
و همهی ذرات هستی از شادی تو شاد شن و بخندن.
الهی قربونت برم
منی که اصلا ارزش نوشتن واسه تو رو ندارم. . . تویی که جانانی
عشقی
آرزویی
بهاری
عمری
زندگی ای
سرسبز ترین بهار تقدیم تو باد!
.: Weblog Themes By Pichak :.